تولید و فروش انواع لامپ های فوق کم مصرف پاک نور ساخته شده با تکنولوژی SMD - فروش و اعطای عاملیت فروش انواع لامپ های اس ام دی با کیفیت عالی و قیمت مناسب

زندگینامه کامل توماس ادیسون


زندگینامه کامل توماس ادیسون

توماس الوا ادیسون (۱۱ فوریه ۱۸۴۷ – ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل گوناگونی را طراحی یا کامل کرد که مهم ترین و معروفترین آنها لامپ الکتریکی است. 

ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت انگیز و باورنکردنی به نظر می رسد. حقیقت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری هایش یاریش می کردند. دهنی ذغالی تلفن،ماشین تکثیر، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا اصلاح شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند. توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سال های کودکی را در پورت هِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. با پس انداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شماره ی روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می داد، نخستین و تنها روزنامه ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می شد. در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم شنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راه آهن به عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود. ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد . در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه آهن را ترک کرده بود، به عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد.

در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد. ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند. تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت های ادیسون و از بزرگ ترین ابتکارهای او به شمار می رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه های خود ایجاد کردند.

 

ادیسون

در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند. از قدیم الایام، داشتن وسیله ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه های آنها عملا ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می رفت. در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیله ای شد که واقعاً کار می کرد؛ یعنی می توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می چرخاند و درون بوق صحبت می کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراش هایی می افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت انگیز می نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد. سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می رسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدل های دیگر چراغ های ا لکتریکی را ارائه کردند. کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونه ای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸ م.).

دستگاه والیس تشکیل می شد از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود .عبور جریان برق از میله ها باعث می شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود. این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود. پس از یک سال تلاش بی وقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده است. او از روزنامه نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔ منلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپ های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه داران حاضر روبرو شد. در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ ) به ادیسون تعلق گرفت. در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است. دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر ی‍ت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.

چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان – که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید. همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایده های دیگران و کار دسته جمعی گروه بزرگی از تکنسین ها و کارمندانی بود که تحت نظارت او به تحقیق و آزمایش می پرداختند. لویس لاتیمر دستیار آفریقایی-آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمی داشت، از جملهٔ این افراد است.اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او به میان می آید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار و اعتبار اختراعاتش سهیم نمی کرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرت سازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکن نبود. نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل می نویسد: «اگر ادیسون می خواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشته های کاه را کنار می زد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبه ای کوچک می شد.» ادیسون خود نیز در این باره گفته است: «نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.» تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود. او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راه های توسعهٔ سیستم های جریان مستقیم (DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیر پا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت. با پذیرش استعفای تسلا، ادیسون مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب (AC) در برابر امپراتوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایت جرج وستینگهاوس کارخانه دار معروف سامانه های چندفازی توزیع برق را برپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. با وجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت و سرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست. در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینه توسکوپ (متحرک نما) در نیویورک به معرض نمایش گذاشته شد. کینه توسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن به درون می نگریست و دسته ای را می چرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده می کرد. این وسیله ابتدا به عنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آن طراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، بر جذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود. با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمی توان پایه گذار سینما دانست؛ کینه توسکوپ آنها بیشتر به ماشین «شهر فرنگ» شبیه بود و دریک زمان بیش از یک نفر نمی توانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصر جدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمی های دسته جمعی نیاز داشتند چندان به کار نمی آمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهن ادیسون نرسید چون همانطور که گفتیم از اختراع کینه توسکوپ مقصود دیگری داشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلم برداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس (۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.)

نخستین گام ها را برای علاقمند کردن مردم به این پدیدهٔ نو برداشت. پس از گذشت چند سال، سالن های نمایش فیلم در اروپا و آمریکا آنقدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چاره ای جز پیوستن به این جریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفره اش ندید. ادیسون در تبدیل سینما به رسانه ای همگانی و صنعتی سودآور نقش مؤثری ایفا کرده است. فیلم استاندارد ۳۵ میلیمتری با چهار روزنه در لبهٔ هر فریم که هنوز مورد استفاده قرار می گیرد از یادگارهای ادیسون است. وی همچنین مؤسس اولین استودیوی فیلمسازی دنیا (بلک ماریا در ایالت نیوجرسی) است. نخستین فیلم کپی رایت شدهٔ تاریخ سینما با عنوان «عطسهٔ فرد اُت» در این استودیو ساخته شد. در اول فوریه ۱۸۹۳م. ادیسون ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در وست اورنج ِ نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلم برداری را تماماً به خود نسبت دهد و حق استفادهٔ انحصاری از آن را به دست آورد اما در ۱۰ مارس ۱۹۰۲م. ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد. در ۱۸۹۴م. او در زمینهٔ ترکیب فیلم و صدا تحقیقاتی انجام داد که سرانجام به اختراع کینه توفون انجامید. این دستگاه که ترکیب ناجوری از کینه توسکوپ و گرامافون استوانه ای بود با استقبال مردم مواجه نشد. در ۶ ژانویه ۱۹۳۱م. ادیسون درخواست نامهٔ ثبت آخرین اختراع خود «وسیله نگهدارندهٔ اشیاء هنگام آبکاری» را به ادارهٔ اختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ در اواخر همان سال در سن ۸۴ سالگی درگذشت

ادیسون

زندگینامه کامل توماس ادیسون
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

ادیسون میلیونری که از هیچ شروع کرد


ادیسون میلیونری که از هیچ شروع کرد

دوران کودکی : توماس ادیسون در سال 1847 در میلان ، Ohio متولد شد . تام در کودگی نتوانست مانند دیگر بچه ها در مدرسه موفق باشد . مادرش تصمیم گرفت او را در خانه تحت تعلیم قرار دهد، تعداد زیادی کتاب به او داد تا مطالعه کند . تام پسری کنجکاو بود . همیشه علاقه داشت که بفهمد که چیزهای اطرافش چگونه عمل می کنند .

 

کودکی ادیسون


دوست داشت که بتواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند . مادرش به وی اجازه داد تا لابراتواری در خانه برایش درست شود تا او بتواند آزمایشات خود را انجام دهد. در هنگام جوانی تام آزمایشگاهی از خودش درست کرد جایی که می توانست ایده ها و نظریاتش را آزمایش کند .

دوران جوانی : پس از دست فروشی و کارهای مانند این در دوران نوجوانی وی در سال 1862م. بر حسب اتفاق با تلگراف که در آن زمان وسیله نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم شنوایی چندی بعد توانست در اداره راه آهن به عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.

ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد .

در سال 1869 م. ادیسون که اداره راه آهن را ترک کرده بود، به عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسه صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانه? پیشرفته? نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.

مهم ترین اختراعات

گرامافون

از قدیم الایام، داشتن وسیله ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین ویل فرانسوی (1857 م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه های آنها عملا ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می رفت.

در سال 1877 م. ادیسون موفق به ساخت وسیله ای شد که واقعاً کار می کرد؛ یعنی می توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه ای فلزی بود با یک دسته گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می چرخاند و درون بوق صحبت می کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقه نازک حلبی ِدور استوانه خراش هایی می افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت انگیز می نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (1887 م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانه مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی تبار با تبدیل استوانه مومی به صفحه پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.
, توماس, ادیسون,لامپ ,اخبار علمی تازه های فناوری اخبار آموزشی

لامپ الکتریکی

سابقه سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می رسد. در سال 1854 م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (1875م.) و جوزف سووان (1878 م.) مدل های دیگر چراغ های ا لکتریکی را ارائه کردند.

کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصه? جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانه? بازارکرده بود که نمونه ای از آن به دست ادیسون رسید (1878 م.). دستگاه والیس تشکیل می شد از چارچوبی با یک حباب و دو میله? فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود .عبور جریان برق از میله ها باعث می شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود. این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال ماده? مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.

لامپ

پس از یک سال تلاش بی وقفه و آزمایش صدها ماده گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده است.

او از روزنامه نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب 31 دسامبر 1879 م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطه منلو پارک و جاده منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظره لامپ های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشه خود را برای تأسیس یک کارخانه بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه داران حاضر روبرو شد.

فلوروسکوپ (Fluoroscopy)

ادیسون کسی بود که توانست این دستگاه را که کاربرد فراوانی در پزشکی دارد و عکس های رادیوگرافی بوسیله آن گرفته می شود را اختراع کند. وی این تکنولوژی را بر ساس کشفی که توسط رونتگن که در آن از صفحات نمایش باریم استفاده می شد که نتیجه آن عکس های غیر واضح بود اختراع کرد با این تفاوت که ادیسون از تنگستن کلسیم استفاده می کرد. اساس کار ادیسون امروز نیز مورد استفاده دانشمندان قرار می گیرد.


آخرین اختراع : در 3 ژانویه 1931م. ادیسون درخواست نامه ثبت آخرین اختراع خود «وسیله نگهدارنده اشیاء هنگام آبکاری» را به ادارهاختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ در اواخر همان سال در سن 84 سالگی درگذشت.



من نخواهم گفت هزار بار شکست خوردم...

خواهم گفت هزار راه شکست را کشف کردم .

"توماس ادیسون"

 

لامپ ادیسونی

ادیسون میلیونری که از هیچ شروع کرد
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

داستان نابود شدن آزمایشگاه ادیسون


داستان نابود شدن آزمایشگاه ادیسون

ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می‌کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!

ادیسون


آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می‌کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می‌کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می‌اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می‌برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله‌ها را میبینی؟!! حیرت آور است!!!

من فکر می‌کنم که آن شعله‌های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می‌دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می‌سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله‌ها صحبت می‌کنی؟!!!!!!
چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می‌لرزد و تو خونسرد نشسته‌ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می‌کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله‌های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.

داستان نابود شدن آزمایشگاه ادیسون
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

شکست یا پیروزی را از ادیسون یادبگیریم


شکست یا پیروزی را از ادیسون یادبگیریم

در همه حال و همه وقت و برای هر کسی رخ می دهد و بسته به نحوه واکنش ما در برابر آن می تواند تاثیر ناخوشایندی بر ما داشته باشد.

شکست، مثل خیلی چیزهای دیگر، چیزیست که در طی سالها به آن خو گرفته ایم. برای برخی از مردم، شکست بخشی از فرآیند زندگی و عادتیست که در آنها ریشه دوانده و بدون طرز فکر صحیح، راه فراری برای خلاصی از آن نمی یابند.

بزرگترین نمونه از این دست وقتی که صحبت از شکست به میان می آید توماس ادیسون مخترع امریکایی ست.

او بیش از 10000 بار (هنور از این رقم متحیرم) هنگام اختراع لامپ حبابدار شکست خورد.

این موضوع او را به نمونه کاملی از پشتکار و استقامت تبدیل کرد.

البته بسیاری از آزمایشات به نظر ناامیدکننده و بیهوده می آمد و همکارانش می خواستند تسلیم شوند ولی او هرگز.

خیلی از اطرافیان به او می گفتند که دارد وقتش را تلف می کند، و ایمان و اعتماد به نفس او هم گاهی در شرف از دست رفتن بود، ولی او بر آنها پیروز شد. چندین بار.

ثمره ی تلاش او ثبت 1093 اختراع بود، از جمله لامپ حبابدار، گرامافون، دستگاه نمایش فیلم، تلگراف، ماشین تایپ و تلفن و بسیاری چیزهای دیگر که امروزه بدون آنها نمی توانیم زندگی کنیم.

اگر او و دیگر مردان بزرگ در تاریخ – رهبران، دانشمندان، بازرگانان، مخترعین و مانند اینها – نبودند ما امروز چیزهایی مثل برق، آب لوله کشی، خودروها، تلویزیون، کامپیوتر و نظایر اینها که زندگی را برایمان راحت و آسان می سازند نداشتیم. اگر هر کدام از آنها امیدشان را در آزمایش چیزهای جدید، ایجاد تحول جهانی و کمک به مردم از دست می دادند تصور کنید دنیای ما چگونه بود. فقط تصور کنید…

برای پیروز شدن و پیروی از رویاهایمان باید مفهوم شکست را کاملاً درک کرده و بفهمیم.

بنابراین نگاهی می اندازیم به سخنان توماس ادیسون و طرز فکر او را بررسی می کنیم.
1 . “من شکست نخوردم. فقط 10000 راه پیدا کردم که جواب نداد.”

او شکست را می پذیرد. او از دیده ی مثبت به آن نگاه می کند و به این نتیجه می رسد که شکست هم مثل موفقیت چیزی کاملاً طبیعی و عادی است. و بهمین علت لازم است نحوه رویارویی با شکست را بیاموزیم قبل از اینکه نحوه موفق شدن را بیاموزیم.
2 . “بزرگترین ضعف ما تسلیم شدن است. بهترین و مطمئن ترین راه موفقیت این است که همیشه فقط یکبار دیگر تلاش کنیم.”

تسلیم شدن دلیل توقف بسیاری از مردم در دستیابی به موفقیت، سربلندی و تحول این جهان است.

تسلیم شدن حالتی ست که ذهنمان پرچم سفید را بالا می برد. چون برایمان آسانتر است که ادامه ندهیم، یکبار دیگر سعی نکنیم و فقط به حرف مخالفان گوش کنیم.

اما ما می توانیم بر این حالت غلبه کنیم و باورهایمان را حفظ کنیم چون هر چیزی در اطرافمان نمونه ای ست از تحمل، بردباری، پشتکار و تسلیم نشدن.

پاسخ این است که فقط یکبار دیگر تلاش کنیم.

کارتان را انجام دهید بدون اینکه زیاد فکر کنید، بدون اینکه زیاد تجزیه تحلیل کنید، بدون اینکه به دیگران گوش کنید و بدون اینکه از شکست مجدد بترسید. فقط کارتان را انجام دهید.
3 . “نبوغ تشکیل شده است از یک درصد استعداد و نود و نه درصد عرق ریختن.”

بخاطر داشته باشید که موضوع این نیست که تاکنون چه موفقیتهایی داشته اید، چه تجربه هایی و چه تحصیلاتی دارید و از کجا آمده اید و به کجا می روید. شما با کار سخت و تلاش می توانید به تمام خواسته هایتان برسید.

کار سخت بهمراه تمرکز، همیشه نتایج قابل توجهی به بار می آورد. بنابراین عرق ریختن و موفقیت با هم می آیند.
4 . “راهی هست که بشود کاری را بهتر انجام داد – آن را پیدا کنید.”

بعنوان یک انسان می توانیم جسم و ذهن خود را به هر شکل که بخواهیم تغییر دهیم. آسان نیست، ولی هنگامیکه اینکار را در جهت صحیح انجام دادیم، دیگر هیچ چیز جلودار ما نیست.

هر کاری که می کنیم، همیشه راهی برای بهتر انجام دادن آن هست.

بدنیا آمدیم تا رشد کنیم، پیشرفت کنیم و تکامل یابیم و بهمین خاطر است که اگر واقعاً دنبال چیزی هستیم باید دوباره و چندباره تلاش کنیم.
5 . “اگرمی خواستم کاری که برایم باارزش بود را به نتیجه برسانم، آنقدر آزمایش می کردم تا به آن نتیجه برسم.”

باید بدانید که آیا ایده شما ارزشمند است یا خیر. و اگر ارزشمند است – هرگز تسلیم نشوید تا اینکه موفق شوید.

ابتدا آن را در ذهنتان خلق کنید، در ذهن خود به موفقیت برسید سپس عملاً اقدام کنید.

آنگاه پس از تلاش فراوان و صرف وقت و انرژی، آرام آرام به نتیجه مورد نظرتان خواهید رسید. ایده شما به واقعیت تبدیل می شود و لحظه ای که می بینید دیگران از ساخته ی شما استفاده می کنند و اینکه چگونه زندگی شان را بهتر می کند – در خواهید یافت که شیرینی این لحظات ارزش آن تلاشها را داشت.
6 . “دانش ما از هر چیز به اندازه ی یک بر صد میلیون هم نیست.”

بدانید و بپذیرید که خیلی چیزها را نمی دانید و خیلی چیزهای بیشتر را باید بیاموزید.

هر بار که تلاش می کنید، امکان دارد شکست بخورید چون دانش تان در انجام صحیح آن کار کم است. اما قابل اصلاح است.

می توانید هر روز چیزهای جدیدی بیاموزید و تمام سعی خود را بکنید و در رشته خود متخصص شوید. آنگاه می فهمید که دقیقاً چه باید بکنید و چگونه باید عمل کنید و این بار دیگر شکستی در کار نخواهد بود.
نتیجه گیری

شاید روزها بدون استراحت کار کنید، ولی اگر تمرکز نداشته باشید فقط وقت خود را تلف کردید. گاهی اوقات با یک ساعت تمرکز در روز می توانید به بهترین نتایج برسید.

دفعه دیگری که خواستید کاری بکنید این سخنان را به خاطر بیاورید. بدانید که شکست هم مثل موفقیت یک حالت ذهنی ست، و می توانیم آن را در کنترل خود داشته باشیم.

بدون شکست، موفقیت امکانپذیر نیست. رابطه آنها زمانی قابل درک است که ما ابتدا شکست را بپذیریم سپس به موفقیت برسیم.

اینک خلاصه ای از درسهای توماس ادیسون را که دوست دارد هر نسلی آن را بیاموزد بیان می کنم:

شکست را بپذیرید؛
هرگز تسلیم نشوید؛
سخت کار کنید؛
راه بهتری پیدا کنید؛
آنقدر تلاش کنید تا موفق شوید؛
یاد بگیرید و پیشرفت کنید تا دیگر بار شکست نخورید؛
تمرکز کنید؛

گرامافون ادیسون

شکست یا پیروزی را از ادیسون یادبگیریم
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

10 اختراع کمتر شناخته شده ادیسون


10 اختراع کمتر شناخته شده ادیسون

توماس آلوا ادیسون دانشمند بزرگی بود که بدون اختراعات وی، قطعا زندگی بشر متفاوت از شکل امروزی اش بود. این مخترع بزرگ فرهنگ ما را به خاطر عرضه دستگاه های معجزه آسایش از جهات مختلفی دگرگون کرد. ادیسون در سال 1847 میلادی، در اوهایو متولد شد و نخستین پتنت خود را در سن 22 سالگی دریافت کرد و آخرین پتنتش هم بعد از مرگ او یعنی در سال 1933 میلادی به ثبت رسید.

او در سال های عمر خود، 1093 پتنت را از اداره علائم تجاری و پتنت های آمریکا دریافت نمود و بیش از 1200 مورد دیگر را هم در کشورهای دیگر دنیا ثبت کرد.

مورخان اینطور می گویند که این نابغه به طور متوسط هر دو هفته یک بار پتنتی را به نام خود ثبت کرده است. البته بسیاری از این اختراع ها در نوع خود بی نظیر نبودند و بارها و بارها به خاطر شباهتشان به ایده های ارائه شده از سوی دیگر مخترعین او را به دادگاه کشاندند اما ادیسون به خاطر توانمندی هایش در حوزه بازاریابی و نفوذ بالایش در اغلب این دادگاه ها برنده اعلام می شد.

اغلب اختراع های این دانشمند در قالب هشت گروه اصلی جای می گیرند که عبارتند از باتری ها، لامپ های الکتریکی و برق، گرامافون و ثبت صدا، سیمان، معدن، تصاویر متحرک، تلگراف و تلفن. اما او در کنار این موارد، ابداعات دیگری هم دارد که کمتر شناخته شده اند و در ادامه این مطلب قصد داریم نگاهی به آنها بیاندازیم.

دستگاه شمارش رای : ادیسون زمانی که تنها 22 سال داشت به عنوان اپراتور تلگراف خانه کار می کرد و در آن زمان بود که نخستین پتنت خود را برای دستگاه ثبت رای الکتروگرافیک به ثبت رساند. او یکی از معدود مخترعانی بود که مشغول توسعه روش هایی برای شمارش رای اشخاص حقوقی (نظیر اعضای کنگره آمریکا) شده بود تا به شیوه ای منظم تر از سیستم قبلی نظراتشان را ثبت نماید.

دستگاه ابداعی ادیسون به میز رای گیرنده وصل می شد. روی میز، اسامی قانون گذاران با حروف فلزی در قالب دو ستون تحت عنوان بله و خیر نوشته شده بود. کافی بود که قانونگذاران دکمه ای را روی دستگاه خود فشار دهند تا رای آری یا خیرشان ثبت گردد. به این ترتیت دستگاه جریانی را برای دستگاه روی میز رئیس جلسه ارسال می کرد. پس از اتمام فرایند رای گیری، یک برگه حاوی مواد شیمیایی خاص روی سطح فلزی قرار داده و نوعی غلطک فلزی روی آن کشیده می شد. جریان برق ماده شیمایی آغشته شده روی کاغذ را حل می کرد و در نهایت نتایج بله یا خیر روی آن ثبت می شدند.

در ادامه یکی از همکاران ادیسون به نام Dewitt Roberts دستگاه شمارش رای را در ازای پرداخت 100 دلار خریداری کرد و تلاش نمود که آن را به کنگره بفروشد. اما کنگره با هر دستگاهی که فرایند رای گیری را سرعت می داد و زمان لازم برای مذاکرات سیاسی را کم می کرد مخالف بود، در نتیجه مشتری خاصی برای آن اختراع پیدا نشد.
قلم خالکوبی : شاید برایتان عجیب باشد اما ادیسون فردی است که یکی از نخستین قلم های تتو را ابداع کرده است. آن قلم الکتریکی که پتنتش در سال 1876 میلادی به ثبت رسید، در راس خود یک سوزن فولادی داشت که می توانست حفره هایی را روی کاغذ ایجاد و آن را برای چاپ آماده کند. این قلم از آن جهت که یکی از نخستین دستگاه های ارائه شده برای گرفتن کپی از اسناد بود دارای اهمیت است.

در سال 1891 میلادی، Samuel O’Reilly هنرمندی که کار خالکوبی انجام می داد نخستین پتنت دستگاه تتو را دریافت کرد؛ دستگاهی که گفته می شود براساس ایده قلم ادیسون ساخته شده بود. این فرد تنها یک نمونه از دستگاه پتنت شده خود را تولید کرد و آن هم برای استفاده شخصی اش بود و آنطور که در اسناد تاریخ آمده، تلاشی برای بازاریابی و فروش انبوه قلم خود نکرد.

او در سال 1875 میلادی از ایرلند عازم نیویورک شد و بعد از آنکه نخستین دستگاه خالکوبی اش را ساخت، بسیاری را به فروشگاهش واقع در میدان Chatham جذب کرد. سرعت خالکوبی با آن دستگاه به مراتب بیشتر از کاربرد دست بود و هنرمندانی که با آن کار می کردند، تصورشان این بود که نتیجه کار با آن تمیزتر از آب در می آید. بعد از مرگ O’Reilly یکی از هنرجویانش دنباله رو او شد و کسب و کار خوبی را با استفاده از آن قلم برای خود راه انداخت.
غربالگر مغناطیسی سنگ آهنگ : شاید بزرگ ترین شکست مالی ادیسون جداکننده سنگ مغناطیسی او باشد. این ایده که در طول دهه 1880 و 1890 میلادی در آزمایشگاه های ادیسون پرورش داده شد به استفاده از آهنربا برای جداسازی سنگ آهن از سنگ های معدنی غیرقابل استفاده با گرید پایین تر مربوط می شد.

همزمان با اینکه آزمایشگاه های ادیسون سخت مشغول ساخت جداکننده مغناطیسی اش بود، قیمت سنگ آهن نیز افزایشی قابل توجه پیدا کرد. او در ادامه حق استفاده از دستگاه خود در 145 معدن متروکه را دریافت کرد و پروژه پایلوتش را نیز در معدن Ogden نیوجرسی کلید زد.

ادیسون پول زیادی را صرف این پروژه کرد و به تدریج بخش قابل توجهی از سهامش در شرکت جنرال الکتریک را فروخت تا هزینه های انجام این پروژه را پرداخت نماید. اما مشکلات مهندسی کار هیچگاه از بین نرفتند و قیمت سنگ آهن افتی قابل توجه پیدا کرد و همین مساله ادیسون را وادار کرد که پروژه جداکننده سنگ آهن را کنار بگذارد.
کنتور برق : وقتی تصمیم به انجام کاری می گیرید که قبلا اجرا نشده، هر نوع مشکلی برایتان پیش می آید. ارائه خدمات الکتریکی به شرکت ها و مناطق مسکونی هم یکی از این موارد است.

ادیسون برای اندازه گیری میزان مصرف برق مشتریانش و رفع مشکل ارائه سرویس به آنها، پتنت دستگاهی به نام Webermeter را در سال 1881 میلادی به ثبت رساند. این دستگاه دو یا چهار پیل الکترولیتی داشت و در هر دو الکترود آن از روی و سولفات روی استفاده می شد. این روی، وقتی در معرض جریان الکتریسته قرار می گرفت از یک الکترود به الکترود دیگر انتقال می یافت. کنتور نیز در هر بار که میخواست میزان مصرف را بخواند پیل های الکترلیتی را برمی داشت و آنها را با پیل های جدید جایگزین می کرد.
روش نگهداری میوه : یکی دیگر از اختراعات ادیسون تویوب های شیشه ای خلا بود که همزمان با اختراع لامپ های رشته ای اتفاق افتاد. البته این اختراع تماما به تلاش های ادیسون مربوط نمی شود و بسیاری افراد دیگر در پروسه تحقیقاتی و ساخت آن نقش داشتند اما پتنت های آن بیشتر به نام این دانشمند ثبت گردیدند.

در سال 1881 میلادی، ادیسون، درخواست ثبت پتنتی را تسلیم مراجع قانونی آمریکا کرد که به روشی برای نگهداری و حفظ میوه ها، سبزیجات و دیگر مواد ارگانیک درون ظروف شیشه ای مربوط می شد. روش کار به این نحو بود، که ظرف را از میوه ها و مواردی که باید نگهداری می شدند پر می کردند و سپس با استفاده از یک پمپ، تمام هوای موجود در آن تخلیه می شد. در انتها ظرف شیشه ای با یک قطعه شیشه ای دیگر مهر و موم می شد تا هوا به درونش نفوذ نکند.

یکی دیگر از اختراعات غذایی که به ادیسون نسبت داده شده اما در اصل زاییده ذهن یک دانشمند فرانسوی به سال 1851 است، کاغذ مومی نام دارد. ادیسون از این کاغذ در آزمایشاتش برای ضبط صدا استفاده کرد و ماجرای اختراع این کاغذ نیز احتمالا از اینجا ریشه می گیرد.
باتری قلیایی برای ماشین های الکتریکی : ادیسون باور داشت که خودروها بالاخره روزی برقی می شوند و در سال 1899 میلادی، کار ساخت نوعی باتری قلیایی را آغاز کرد که اساسا برای استفاده در ماشین ها طراحی شده بود. در سال 1900 حدودا 28 درصد بیش از 4000 خودروی تولیدی در آمریکا انرژی مورد نیازشان را از الکتریسیته تامین می کردند.

هدف او ساخت نوعی باتری بود که می توانست پس از هر بار شارژ مسافتی در حدود 161 کیلومتر را طی کند. ادیسون بعد از 10 سال این پروژه را به خاطر بی نتیجه بودنش کنار گذاشت.

البته تلاش های او چندان هم بی حاصل نبود و باتری های ابداعی اش در ادامه به سودمندترین اختراعش بدل گردیدند و در لامپ کلاه معدنچیان، علائم رانندگی و اجسام شناور دریایی مورد استفاده قرار گرفتند. هنری فورد، دوست ادیسون نیز از باتری های ابداعی وی در خودروی مدل T خود استفاده نمود.
خانه های سیمانی پیش ساخته : در اوایل قرن بیستم، ادیسون تصمیم گرفت که محله های فقیر نشین را از چهره شهر پاک کرده و در عوض خانه هایی محکم و ضد حریق را برای خانواده افراد کم درآمد بسازد. آن خانه ها قرار بود با استفاده از سیمانی ساخته شوند که در کارخانه پوتلند تولید می شدند و ادیسون اعلام کرده بود که در صورت موفق آمیز بودن پروژه هیچ سودی را از بابت آن طلب نمی کند.

برنامه این دانشمند این بود که سیمان را درون قالب های بزرگ چوبی با اندازه و شکل خانه های واقعی بریزد و پس از سخت شدن سیمان، آن قالب را از اطراف سازه بردارد و کار تمام است. ادیسون گفته بود که این خانه های پیش ساخته را با قیمت 1200 دلار می فروشد که حدودا یک سوم قیمت ساخت خانه های معمولی در آن دوران تمام می شد.

در جریان انفجار ساخت و ساز در دهه 1900 میلادی، سیمان تولیدی در کارخانه پوتلند در کارگاه های ساختمانی متعددی در اطراف نیویورک سیتی استفاده می شد، با این همه، خانه های پیش ساخته ادیسون هیچگاه به مرحله بهره برداری نرسیدند. در واقع برای تهیه قالب ها و تجهیزات به سرمایه هنگفتی نیاز بود و شرکت های اندکی می توانستند آن بودجه را تامین کنند. تصویر کلی این خانه ها هم مساله دیگری بود. در آن دوران خانواده ها تمایلی به نقل مکان کردن به خانه هایی که برای محله های فقر نشین ساخته شده بودند و خیلی خوب می شد تشخیص شان داد، نداشتند.

عامل دیگر، شکل خشن و بی روح این خانه ها بود. البته شرکت تحت مدیریت ادیسون، تعدادی خانه سیمانی را اطراف نیوجرسی تولید کرد (که هنوز هم برخی از آنها سر پا هستند) با این همه، دیدگاه ادیسون، برای ایجاد محله های سیمانی هیچگاه به حقیقت تبدیل نشد.
مبلمان سیمانی :  چرا باید یک زوج جوان برای خرید مبلمانی که تنها چند سال دوام می آورد زیر بار قرض بروند؟ ادیسون پیشنهاد داد که با نصف مبلغ مورد نیاز برای خرید این وسایل، مدل سیمانی آنها را برای تمامی اتاق های منزل می سازد و این مبلمان دیگر نه چند سال بلکه یک عمر دوام خواهند آورد.

مبلمان سیمانی ادیسون تنها یک و نیم برابر انواع چوبی شان وزن داشتند و آنقدر صیقل داده می شدند که شبیه به مبلمان چوبی به نظر می آمدند و در ازای پرداخت تنها 200 دلار می شد کل منزل را به آنها تجهیز کرد.

در سال 1911 میلادی، شرکت تحت مدریت ادیسون، یک پیانو، وان حمام و کابینت سیمانی را تولید کرد که می شد یک گرامافون را درون آن قرار داد. آنها در ادام این کابینت ها را به اقصی نقاط کشور بردند تا خریداران بالقوه را به سمت شان جلب نمایند و بخش جالب قضیه اینجاست که روی آنها نوشته شده بود، بدون احتیاط حمل کنید. این کابینت ها قرار بود در جریان نمایشگاه صنعت سیمان نیویورک رونمایی شوند اما چنین اتفاقی رخ نداد و برخی گمانه زنی ها حکایت از این دارند که استحکامشان به حدی نبوده که سختی های سفر را تحمل کنند و سالم به مقصد برسند.
گرامافون برای عروسک و اسباب بازی های دیگر : وقتی ادیسون پتنت گرامافون را به ثبت رساند، شروع کرد به ابداع روش هایی برای استفاده از آن. یکی از آن ایده ها نخستین بار در یکی از یادداشت های آزمایشگاهی وی در سال 1877 میلادی نوشته شد اما تا سال 1890 میلادی پتنتش به ثبت نرسید. ایده این بود که گرامافون را به شکلی مینیاتوری بسازند و آن را در بدن یک عروسک یا اسباب بازی تعبیه نمایند و از این طریق به شی ای بدون صدا، صدا ببخشند.

درادامه گرامافون باید در داخل محفظه ای از جنس قلع تعبیه می شد که درون قفسه سینه عروسک جای می گرفت و سپس دست و پای پیش ساخته و سری که از قبل در آلمان آماده شده بود نیز به آن متصل می گردید و نهایتا عروسک های سخنگو با قیمت حدودی 10 دلار فروخته می شدند.

متاسفانه ایده ساخت عروسک های سخنگو فراتر از تکنولوژی موجود برای اجرای آنها بود. در آن دوران، ضبط صدا دوران طفولیت خود را به لحاظ توسعه می گذراند و صداهای تهیه شده ای که قرار بود از گرامافون ها خارج شوند، گوش خراش تر از چیزی بودند که تصورش می رفت.

برخی از عروسک ها هم ابدا صدایی تولید نمی کردند یا اینکه صدای خارج شده از آنها بیش از اندازه ضعیف بود که قابل شنیدن باشد. از طرف دیگر، ظاهر شکننده این اسباب بازی ها با ایده اولیه شان که همانا جذب کودکان بود، تناقض داشت و ساخت آنها با شکست روبرو شد.
تلفنی برای ارتباط با ارواح ادیسون، با فراتر بردن ایده تلفن و تلگراف، در اکتبر سال 1920 میلادی، اعلام کرد روی دستگاهی کار می کند که قرار است خطوط ارتباطی را با عالم ارواح بگشاید. پس از جنگ جهانی اول، اعتقاد به عالم ارواح احیا شد و بسیاری از مردم امیدوار بودند که علم در نهایت ابزاری را برای دسترسی به روح اموات در اختیارشان قرار دهد. اما چنین دستگاهی هیچگاه به مرحله تولید نرسید و حتی بعد از مرگ ادیسون در سال 1931 نیز خبری از آن نشد. همین مساله این تصور را در ذهن بسیاری به وجود آورد که هدف این دانشمند از مطرح کردن چنین ایده ای صرفا شوخی با افکار عمومی بوده و بس.

10 اختراع کمتر شناخته شده ادیسون
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

تاریخچه زندگی فردی که برق را به تهران آورد


تاریخچه زندگی فردی که برق را به تهران آورد


امین الضرب صاحب نخستین کارخانه برق تهران بود و برای نخستین بار کارخانه ذوب آهن را به ایران آورد.

حاج محمدحسین مهدوی امین الضرب فرزند حاج محمد حسن امین الضرب، نماد تجارت مدرن ایرانی ،در شب ششم محرم الحرام 1289 هجری در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را نزد معلمین خصوصی آغاز کرد، فقه و اصول فلسفه را در حد سطح تحصیل کرد و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا را فرا گرفت. زبان فرانسه را نیز به خوبی آموخت و در مدتی که پدرش میزبان سیدجمال الدین اسدآبادی بود، زبان عربی را به طور کامل از سید فرا گرفت.

در شانزده سالگی کار خود را در تجارتخانه پدر آغاز کرد و چند سفر کوتاه به اروپا رفت. در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه، اموال پدرش را به علت تقلب در پول سیاه توقیف کردند، محمدحسین به تسویه حساب پدر پرداخت و او را از زندان آزاد کرد. پس از مرگ امین الضرب پدر، مورد توجه مظفرالدین شاه قرار گرفت و ملقب به امین الضرب شد. او که طرفدار حکومت قانون بود، در دوران انقلاب مشروطه از مشروطه خواهان حمایت کرد و حامی مالی آنان بود و در مجلس اول به نمایندگی مجلس شورای ملی از سوی تجار انتخاب و عهده دار نیابت مجلس شد.

در سال 1338 قمری به همراه عده ای از تجار هیأت اتحاد تجار را تشکیل داد و ریاست آن را بر عهده گرفت، پس از کودتای سوم اسفند 1299 به دستور سیدضیاء دستگیر شد و به زندان افتاد. پس از سقوط سید ضیاء از زندان آزاد و در دوره های هفتم، هشتم و نهم مجلس شورا و مجلس موسسان به نمایندگی برگزیده شد.


برق


امین الضرب صاحب نخستین کارخانه برق تهران بود و برای نخستین بار کارخانه ذوب آهن را به ایران آورد. وی تاجری مشروطه خواه و تجدد طلب بود و مهم¬ترین یادگار او تلاش برای توسعه تجارت بخش خصوصی است. او در اواخر عمر به بیماری قند مبتلا شد و برای معالجه به پاریس رفت، پس از چندی به تهران بازگشت و در تاریخ 26 آذرماه 1311 دار فانی را وداع گفت. ماندگار ترین یادگار او،تأسیس اتاق بازرگانی تهران است که درحال حاضر با عنوان اتاق بازرگانی وصنایع ومعادن تهران 84 سال قدمت دارد.

تاریخچه زندگی فردی که برق را به تهران آورد
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

تاریخچه برق استان آذربایجان غربی


تاریخچه برق استان آذربایجان غربی

در حدود سال 1305 هجری شمسی ( 1926 میلادی ) یکی از سرمایه داران خوشفکر و خوشنام ارومیه به نام آقای « محمد حسین دیلمقانی» پس از سفر به آلمان ، به اندیشه ایجاد نیروگاه برقی در ارومیه افتاد . این شخص توربین آبی کوچکی را از آلمان خریداری کرده و به همراه یک متخصص آلمانی به ارومیه آوردند . این توربین حدود 40 کیلووات قدرت داشت که روزها برای تخته بری و شبها برای روشنایی به کار گرفته می شد .

 

باتوجه‌به وضعیت گذشته برق در شهرستانهای ایران ، توربین آبی ارومیه اولین توربین آبی استفاده شده در ایران است . حدود سی سال پس از احداث اولین نیروگاه برق دیزلی در تهران ( 1284 هـ . ش ) در سال 1314 اولین نیروگاه برق دیزلی با قدرت اولیه 110 کیلووات به همت مرحوم « حاج غفار خویی » در شهر ارومیه احداث شده و شروع به فروش انشعاب برق نمود که به تدریج با افزودن چند دیزل ژنراتور دیگر قدرت این نیروگاه تا 1700 کیلووات افزایش یافت .

در سال 1340 شهرداری ارومیه نیز نیروگاه دیزلی با قدرتی حدود 1500 کیلووات را راه اندازی نمود . به موازات آن در سایر شهرستانهای استان نیز نیروگاههایی احداث شد که از آن بین می توان به اولین نیروگاه کوچک مهاباد با قدرت اولیه 30 کیلووات اشاره نمود . طبق اطلاعات دریافتی ، در شهرستان سلماس قبل از زلزله سال 1309 نیروی برق وجود داشت ولی مدارک مستندی موجود نیست و اولین پرونده موجود برق در شهرستان سلماس به سال 1326 باز می گردد . قبل از سال 1345 شهرستانهای ارومیه ، ماکو ، خوی ، نقده ، مهاباد ، میاندوآب و بوکان دارای نیروگاههای تولید برق بودند .

پس از تشکیل شرکت برق منطقه ای آذربایجان غربی در سال 1345 نیروگاههای متعلق به بخش خصوصی و شهرداریها به شرکت مزبور تحویل گردید و شرکت ضمن توسعه نیروگاههای موجود و احداث نیروگاههای جدید ، برنامه ریزی لازم جهت تأمین برق مشترکین و توسعه و ترمیم شبکه‌های برق رسانی به عمل آورد .

در سال 1352 پس از تکمیل خط 132 کیلووات دور دریاچه ارومیه که به شبکه سراسری وصل می شد ، پستهای 20/132 کیلووات شهرستانهای ارومیه ، سلماس ، خوی ، مهاباد ، میاندوآب و نقده مورد بهره برداری قرارگرفت و به این‌ترتیب‌در استان آذربایجان غربی تامین برق از طریق شبکه‌سراسری مقدور گردید. از اواخر سال 1358 عملیات احداث نیروگاه گازی ارومیه به ظرفیت اسمی 30*2 و قدرت بهره‌برداری 22*2 مگاوات شروع و در سال360به مرحله بهره‌برداری رسید. همچنین نیروگاه سیکل ترکیبی خوی شامل دو بخش گاز و بخار می باشد که از شهریور سال 77 دو واحد گازی آن به ظرفیت اسمی 4/123*2 مگاوات و قدرت بهره برداری 15*2 مگاوات وارد شبکه گردید و اکنون با راه‌اندازی ایستگاه گاز به صورت BASE مورد بهره برداری قرار گرفته است. از مرداد ماه سال 1371 شرکت توزیع نیروی برق آذربایجان غربی به عنوان اولین شرکت توزیع در سطح کشور عملاً فعالیت خود را در زمینه‌های مختلف برق رسانی اعم از نقاط شهری و روستایی و نگهداری و تعمیرات و گسترش شبکه‌های موجود شروع نموده است .

 

2ـ تقسیم بندی جغرافیایی شهرهای استان به تفکیک نواحی تحت مدیریت شرکت توزیع نیروی برق استان :

شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجان غربی ، استان را به 10 ناحیه ارومیه ، بوکان ، پیرانشهر ، خوی ، سردشت ، سلماس ، ماکو ، مهاباد ، میاندوآب و نقده تقسیم بندی نموده است که این نواحی 23 شهر استان را تحت حوزه نفوذ خود قرار داده اند .

 سد مهاباد

 

تقسیم بندی جغرافیایی شهرهای استان به تفکیک نواحی تحت مدیریت شبکه

ردیف نام ناحیه شهرهای تحت پوشش

1 ارومیه ارومیه ، نوشین شهر ، قوشچی

2 بوکان بوکان

3 پیرانشهر پیرانشهر

4 خوی خوی ، فیرورق ، قره ضیاءالدین

5 سردشت سردشت

6 سلماس سلماس ، تازه شهر

7 ماکو ماکو ، پلدشت ، شوط ، چالدران ، بازرگان

8 مهاباد مهاباد

9 میاندوآب میاندوآب ، شاهین دژ ، تکاب

10 نقده نقده ، محمدیار ، اشنویه

مآخذ : کارنامه سال 1379 شرکت توزیع نیروی برق آذربایجان غربی .

 

3ـ وضعیت موجود شبکه توزیع نیروی برق استان :

ـ مشترکین برق استان

در پایان سال 1379 تعداد مشترکین برق استان با افزوده شدن 22690 مشترک جدید طی سال مذکور به 560488 مشترک رسید که نسبت به سال قبل 4/3 درصد رشد داشته است . از مجموع 560488 مشترک برق استان 7/52 درصد خانگی،1/34 درصد روستایی،11درصد تجاری،4/0درصد صنعتی و 2 درصد بقیه را مشترکین تعرفه‌های عمومی، کشاورزی ، برق آزاد و معابر شامل می گردد .

درصد تغییرات تعداد مشترکین استان نسبت به سال 78 در کل 4/3 درصد بوده است که به تفکیک تعرفه بترتیب در کشاورزی15درصد، تجاری4/5درصد، خانگی3/5درصد، صنعتی 4درصد، معابر3/1درصد، روستایی2/0درصد، عمومی 4/5- درصد و آزاد 50- درصد می باشد .

روند افزایش تعداد مشترکین خانگی طی سالهای 1372 تا 379، در حدود 6 درصد، مشترکین عمومی 4/11درصد، مشترکین کشاورزی 1/7 درصد، مشترکین صنعتی 4/8 درصد ، مشترکین تجاری3/4 درصد، مشترکین روستایی 8/5 درصد، مشترکین آزاد 5/10 درصد و مشترکین معابر 2/8 درصد می باشد ، که بیشترین نرخ رشد مربوط به مشترکین عمومی و کمترین نرخ رشد به مشترکین تجاری اختصاص دارد. این روند در مورد کل مشترکین استان در حدود 8/5 درصد می باشد .

5ـ منابع تأمین انرژی برق استان آذربایجان غربی :

انرژی برق استان آذربایجان غربی از طریق تولید داخلی و دریافتی از شبکه سراسری به شرح زیر تأمین می گردد .

الف ـ تولید برق در داخل استان از طریق :

1ـ نیروگاههای تحت مدیریت شرکت برق منطقه ای آذربایجان شامل نیروگاه گازی ارومیه و نیروگاه سیکل ترکیبی خوی .

2ـ نیروگاههای تحت مدیریت سازمان آب منطقه ای آذربایجان غربی شامل نیروگاههای آبی سد مهاباد و سد ارس .

ب ـ از طریق تبادل انرژی با استان کردستان به میزان 5/36 مگاوات ساعت در سال 1379 :

ج ـ انرژی دریافتی از شبکه سراسری از طریق پستهای 20/230 ، 20/132 و 20/63 کیلووات ، جمعاً توسط 129 فیدر خروجی می باشد .

 

ـ نحوه تأمین برق شهرستانهای استان

1ـ انرژی مورد نیاز شهرستان ارومیه از طریق پستهای 20/230 و 20/132 کیلوولت ارومیه ، انهر ، رشکان ، قوشچی ، سیارارشلو ، سیاربالانج توسط 45 فیدر خروجی تامین می شود .

2ـ انرژی مورد نیاز شهرستانهای نقده و اشنویه و شهر محمدیار و حومه از طریق پست 20/132 کیلوولت نقده توسط 6 فیدر خروجی .

3ـ انرژی مورد نیاز شهرستان پیرانشهر از طریق پست 20/132 کیلوولت پیرانشهر توسط 4 فیدر خروجی .

4ـ انرژی مورد نیاز شهرستان مهاباد از طریق سد مهاباد و پست های 20/132 کیلوولت مهاباد توسط 12 فیدر خروجی .

5ـ انرژی مورد نیاز شهرستان سردشت از طریق پست 20/132 کیلوولت سردشت توسط 4 فیدر خروجی و در مواقع لزوم از طریق فیدر 25 پست بانه ( استان کردستان ) .

6ـ انرژی مورد نیاز شهرستان بوکان از طریق پست 20/132 کیلوولت بوکان توسط 6 فیدر خروجی .

7ـ انرژی مورد نیاز شهرستان میاندوآب از طریق پست های 20/132 کیلوولت میاندوآب (1و2) و زرینه توسط 12 فیدر خروجی .

8ـ انرژی مورد نیاز شهرستان شاهین دژ از طریق پست 20/132 کیلوولت شاهین دژ توسط 3 فیدر خروجی و از طریق تبادل انرژی با پست بوکان .

9ـ انرژی مورد نیاز شهرستان تکاب از طریق پست 20/63 کیلوولت تکاب توسط 5 فیدر خروجی و از طریق تبادل انرژی با پست بوکان .

10ـ انرژی مورد نیاز شهر سلماس و شهر تازه شهر و حومه از طریق پست 20/132 کیلوولت سلماس توسط 7 فیدر خروجی .

11ـ انرژی مورد نیاز شهر خوی و شهر فیرورق و حومه از طریق پست های 20/132 کیلوولت خوی و یکی از فیدرهای پست 20/132 قره ضیاءالدین توسط 12 فیدر خروجی .

12ـ انرژی مورد نیاز شهر قره ضیاءالدین و حومه از طریق پست 20/132 کیلوولت سیار مراکان توسط 1 فیدر خروجی و همچنین از طریق سد ارس .

13ـ انرژی مورد نیاز شهر پلدشت و حومه از طریق پست 20/132 کیلووات ماکو توسط 5 فیدر خروجی .

14ـ انرژی مورد نیاز شه n ر پلدشت و حومه توسط یکی از فیدرهای خروجی از پست 20/132 کیلووات ماکو و همچنین از طریق سد ارس .

15ـ انرژی مورد نیاز شهرستان چالدران از طریق پست 20/132 کیلووات چالدران توسط 4 فیدر خروجی.

16ـ انرژی مورد نیاز شهر بازرگان و حومه از طریق پست 20/132/154 کیلوولت بازرگان توسط یک فیدر خروجی تأمین می گردد .

با توجه به انرژی تحویلی به شبکه توزیع برق استان آذربایجان غربی در طول سال 1379 حدود 4/48% انرژی مزبور توسط نیروگاههای موجود استان ( نیروگاه گازی ارومیه با 168749 مگاوات ساعت و نیروگاه سیکل ترکیبی خوی با 844681 مگاوات ساعت ، سد ارس 7/15491 مگاوات ساعت و سد مهاباد 8/1368 مگاوات ساعت ) و 6/51 درصد بقیه از طریق شبکه سراسری تامین شده است .

تعداد پستهای انتقال نیروی برق استان در سال 1379 ، 27 دستگاه بوده که از این تعداد ، 3 پست 20/132/230 کیلوولت در شهرهای ارومیه ، میاندوآب و خوی بوده ، 22 پست ، 20/132 کیلوولت در شهرهای ارومیه ، نقده ، میاندوآب ، پیرانشهر ، مهاباد ، سردشت ، بوکان ، شاهیندژ ، سلماس ، خوی ، قره ضیاءالدین ، ماکو و چالدران مستقر می باشند .

علاوه بر پستهای مذکور یک دستگاه پست 20/63 کیلوولت ، در شهرستان تکاب و یک دستگاه پست 20/132/154 کیلوولت در شهرستان بازرگان می باشد .

 

6ـ انرژی تحویلی به شبکه توزیع و افت انرژی :

در سال 1379 از مجموع 2126733 مگاوات ساعت انرژی تحویلی به شبکه توزیع نیروی برق ، 1903062 مگاوات ساعت انرژی به مشترکین استان فروخته شده است . مقدار تلفات انرژی در سال 1379 برابر با

 

 

5/10 درصد ( 223671 مگاوات ساعت ) بوده است .

پیک بار مصرفی استان در سال 1379 ، برابر با 469 مگاوات و در شهرستان ارومیه 176 مگاوات بوده است .

تاریخچه برق استان آذربایجان غربی
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

گزارش تحلیلی از ورود برق به ایران


p style="text-align: center;"> <!--StartFragmentگزارش تحلیلی از ورود برق به ایران/strong><!--EndFragment

آشكارا باید پذیرفت كه برق و چگونگی ورود آن به ایران در گامهای نخست، از زمینه‌های مهم اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برشمرده نمی‌شد و داده‌ها و اطلاعات مربوط به آن با دقت دنبال نمی‌شد. این روند شاید بدین خاطر بوده كه برق یك پدیده صنعتی پیچیده، خطرناك و سرمایه بر بود و آینده‌ روشنی نیز برای آن پیش‌بینی نمی‌شد.

به همین خاطر میزان اثرپذیری آن نیز در سطح جامعه ناشناخته بود و هرگز نتوانست باتلگراف كه چند دهه پیش از آن به پهنه كشور گام نهاد رقابت كند و از اهمیت سیاسی برخوردار شود. سیاست مردان سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار دوران قاجار را یا به خود جلب نكرد و یا آن یكی دو نفری نیز كه بدان پرداختند، در میانه راه بدان پشت كردند (ماجرای دریافت امتیاز‌نامه برق و … توسط مشیرالسلطنه) از دیگر سو بیگانگان نیز گرایشی راكه برای بهره‌گیری و مدیریت (امنیتی- اطلاعاتی) خطوط تلگراف سرتاسری در كشور از خود نشان می‌دادند، در این باره نشان ندادند و مقامات نیز برای برپایی و مدیریت آن سر و دست نشكستند. در نتیجه مسایل مربوط به برق به سكوت یا با بی‌اعتنایی روبرو بود.

امروزه اطلاعات مربوط به ورود تلگراف و ایجاد شبكه‌های ملی و فراملی تلگراف بسیار دقیق‌تر و با جزییات بیشتری در دسترس است. مقاماتی كه آنها را اداره می‌كردند را می‌شناسیم، ایرانیهایش همه دارای القاب بودند و برای دستیابی به مقام ریاست بر آن بر هم سبقت می‌گرفتند.

تلگرافخانه‌ها مانند مكانهای مقدس، امامزاده‌ها و … به صورت پایگاهی برای بست‌نشینی درآمده بود و شایان یادآوری است كه این پایگاهها در ماجرای مشروطیت و دیگر هیجانهای سیاسی و اجتماعی ایران نقش بسیار برجسته‌ای بازی كردند. در برابر اطلاعات مربوط به برق به ویژه در فاصله سالهای ۱۲۷۹ تا ۱۲۸۳ خورشیدی نارسا، مبهم و ناشناخته و پرسش برانگیز به دست ما رسیده است. منابع ارزشمندی كه همزمان ورود برق بدان پرداخته باشند و جزییات مربوط به حق تقدمها و ماجراهای وابسته به نصب و بهره‌برداری از مولدهای برق را بازگویند وسرنوشت این مولدها را دنبال كنند كمابیش نارسا هستند و اسناد یا گزارشهایی كه به طور تردیدناپذیری بر این اقدامات روشنی بخشند، كم و حتی ناچیز بوده و اسناد بر جای مانده نیز از بافت و یكدستی مناسبی برخوردار نیستند.

بسیاری ازاطلاعات اولیه افواهی و از راه گوش به گوش به نوشته‌ها راه یافته‌اند و نویسندگان همین نوشته‌های اندك و برجای مانده نیز برای بررسی درستی و نادرستی مطالب مطرح شده یا به همین اسناد اولیه دسترسی نداشتند و یا اهمیت آنها را ناچیز برمی‌شمردند. به همین خاطر از بررسی و ارزیابی مسایل و تاریخ‌های هر رخداد و دنبال كردن مطالب آنها در هیچكدام به طور جدی خبری نیست.

شایان یادآوری است كه هم اینك نیز اگر اسناد مربوط به برق مشهد با پشتكار آقای ممتحن میلانی نوه محمدباقر رضایوف برای اثبات حق‌تقدم جدش (محمدباقر میلانی نامور به تاجرباشی- رضایوف و معاون التجار) گردآوری نمی‌شد شاید هنوز هم این گروه از اسنادی كه ایشان یافته و عرضه كرده‌اند در گوشه‌ای از بایگانی‌ها خاك می‌خورد. همچنین اگر علاقه آقای مهندس حامد در ایجاد موزه صنعت‌برق روندی عملی نمی‌یافت ویا كتاب تاریخ صنعت‌برق توسط ایشان تدوین نمی‌شد شاید اسناد مهم خاندان امین‌الضرب درباره برق سر از جای دیگری در‌می‌آورد و در اختیار موزه برق تهران قرار نمی‌گرفت و در برابر دید گذاشته نمی‌شد و یا اگر كتابهایی درباره تاریخ صنعت‌برق نگاشته نمی شد و توجه‌ها را بر‌نمی‌انگیخت، اسناد خاندان خلیلی یكی از مدیران سابق برق تهران در دوران جنگ دوم نیز در این باره به دست نگارنده نمی‌رسید. هنوز هم آثار و اسناد بسیاری در این زمینه وجود دارد كه در بایگانیهای نگهداری اسناد دولتی و خصوصی، در كتابخانه‌ها، در كنج خانه‌های پیشكسوتان صنعت برق و آب و یا در بایگانیهای نهادهای دولتی وابسته به این صنعت وجود دارند كه شناسایی و طبقه‌بندی نشده و كمتر كسی از وجودشان آگاه است (شاید هم هیچكس).

برق


شایان یادآوری است كه اگر حیدرخان عمواغلو مهندس برقی كه در ماجراهای انقلابی دوران پیش و پس از مشروطیت حاضر بود و در ضمن در برق مشهد و تهران نیز به كار گل واداشته شده بود (به خدمت برق درآمده بود)، دست به كارهای پرهیاهوی سیاسی نمی‌زد و مورد توجه زندگینامه نویسان چپ‌اندیش و راست‌اندیش قرار نمی‌گرفت، بسیاری از اطلاعات مربوط به برق در دوران و سالهای حضور او در مشهد و تهران از ابهام و پیچیدگی بیشتری برخوردار می‌بود.

شهرت وی به ویژه در میان روشنفكران چپ‌اندیش و الگو قراردادنش باعث شد كه بعدها چگونگی حضور او را در مشهد و تهران بیشتر دنبال كنند. هر چند كه پیش از چاپ خاطراتش توسط دكتر عبدالحسین نوایی (از روی دست‌نوشته‌های منشی‌زاده برگرفته از خاطره‌نویسی رودررو با حیدرخان) هر آنچه كه درباره «وی» گفته یا شنیده می‌شد مانند «برق» كه تخصص وی بود بیشتر افواهی و شفاهی به نظر می‌رسید. برای نمونه: از علامه محمد قزوینی و احمد كسروی، دو روایت متفاوت از حیدرخان مطرح شده است كه دارای بخش‌های مشترك كمی هستند و به نظر می‌رسد كه از دو فرد جداگانه در دو فضای متفاوت به طور شفاهی برگرفته شده باشند.

آ) از قول علامه قزوینی (از استادان نامور در زمینه فرهنگ و ادبیات و تاریخ در ایران) در مجله یادگار چنین مطرح شده است:
«حیدرخان را مظفرالدین شاه و میرزا علی اصغرخان صدراعظم در مراجعت شاه از سفر اول به فرنگستان در سال ۱۳۱۸ قمری به عنوان مهندس چراغ برق در باكو استخدام كردند و برای دایر كردن كارخانه چراغ برق مشهد مقدس فرستادند و او پس از یكسال و نیم به تهران آمد و در كارخانه چراغ برق مرحوم حاج حسین اقا امین‌الضرب استخدام شد.

ب) احمد كسروی در تاریخ مشروطه ایران چنین نگاشته است:
«این حیدرعمواوغلی از مردم سلماس بوده ولی در قفقاز بزرگ شده و در تفلیس درس مهندسی برق می‌خوانده، درباره آمدن به ایران می‌گویند رضایوف كه یكی از بازرگانان تبریز بوده چنین می‌خواهد كه به بارگاه مشهد چراغ بكشاند و برای این كار به یك مهندس مسلمانی نیاز بوده، حیدرعمواوغلی از آنجا به تهران آمده در كارخانه برق به كار می‌پردازد و چون شورش مشروطه پدید می‌آید یكی از هواداران آن می‌شود.

درباره این دو نقل قول نكات جالبی مطرح است:
- هر دو راوی از افراد سرشناس و شناخته شده در تاریخ‌نگاری معاصر ایران هستند كه به دقت نظر شهرت كافی دارند.
- این دو گزارش ناهمخوانیهای ریشه‌ای با هم دارند در گزارش نخست مظفرالدین‌شاه و میرزاعلی اصغرخان صدراعظم (اتابك اعظم) بانی كارند و در گزارش دوم رضایوف.

خاطرنشان می‌سازد كه تا پیش از چاپ كتاب «تاریخ صنعت‌برق در ایران» كه بخش تاریخی آن را آقای مهندس محمدصادق حامد تهیه كرده بودند گزارش‌ها و اخبار پراكنده‌ای در لابه‌لای دست نوشته‌ها، مقالات، گزارش‌های گوناگون در زمینه برق و كتابهایی كه به نوعی وضعیت اقتصادی و اجتماعی دوران قاجار را مطرح می‌ساختند، وجود داشت كه تدوین، نقد، یكدست و به هنگام نشده بودند. این كتاب نخستین اثری بود كه به برخی از اطلاعات گذشته می‌پرداخت و ایشان با بررسی اسنادی كه خانواده امین‌الضرب در اختیارشان قرار داده بودند ویا خودشان درمیان منابع گذشته یافته بودند، كار را انجام دادند. به طوری كه كتاب از همان آغاز انتشار نگاه‌های بسیاری را به سوی خود كشاند.

از سوی دیگر همزمان با این اقدام، برپایی یك موزه برق نیز در دست انجام بود، كه با پشتكار و پیگیری مهندس حامد و همكارانشان گشایش یافت. بدین ترتیب پنجره‌های تازه‌ای در زمینه فعالیتهای پیشین صنعت‌برق پیاپی گشوده می‌شد. در همین رهگذر بود كه چالش پیشگامی در كنار ادای وظیفه نسبت به پیشگامان و پیشكسوتان صنعت‌برق جایگاه ویژه‌ای یافت. كه با جستجوی اسناد و مدارك جدید به مطرح شدن ادعاهای تازه انجامید، چون و چراها و چالش‌های پیش‌بینی نشده مطرح و كار بالا گرفت. كسانی به تكاپو افتادند تا حق را بر كرسی نشانند كه دراین میان می‌توان به آقای غلامرضا ممتحن میلانی نوه حاج‌محمدباقر میلانی تاجرباشی (رضایوف) اشاره داشت كه با شور و پشتكار، موضوع پیشگامی جد خود را دنبال می‌كرد. ایشان برای اثبات آرای خود به گردآوری اسنادی دست زد كه هرچند وجود داشتند ولی هرگز پیش از آن بدان‌ها اهمیت داده نشده بود. از این روهیچ گاه بازنویسی و ارزیابی نیز نشده بودند و بیشتر می‌توان آنها را اسناد نو یافته است.

نگارنده بر این باور است كه تصمیم به چاپ و انتشار كتاب «یكصد سال صنعت‌برق در ایران» نیز كه با شتابی فزاینده، به منظور آماده شدن برای زمان برگزاری «آیینهای یكصدمین سال صنعت‌برق» در كشور، تدوین و منتشر شد، در همین راستا و در پی توجه روزافزون به شناخت تاریخی ماجراهایی كه بر این صنعت رفته، شكل گرفت. در این كتاب نیز اسناد و مدارك جدیدی در زمینه‌های گوناگونی و در ابعادی گسترده مطرح شد.

ولی از آنجا كه برای بازنویسی اسناد و انجام تحلیلهای لازم زمان كافی در دسترس نبود، خود به خود نادرستی‌هایی چند به ویژه درباره تاریخها و نامها بدان راه یافت. برای رفع همین تنگناها و كمبودها و همچنین پاسخ به استقبال خواستاران كتاب باعث شد تا اینك چاپ دوم كتاب در چارچوب منطقی‌تر تدوین و آماده شود و بزودی آن را در دسترس خواهیم داشت.شایان یادآوری است كه در تلاشی همرو چاپ دوم كتاب «صنعت‌برق در ایران» نیز كه با نام جدید «صنعت‌برق ایران در آیینه تاریخ» همراه با افزایش مطالب و سندهای بیشتر، در شكلی مناسب به تازگی از سوی برق تهران چاپ و انتشار یافته است و با خبریم كه همه شركتهای برق منطقه‌ای نیز در این زمینه كوشا شده و كارهای چشمگیری را انجام داده و می‌دهند كه در این میان می‌‌توان به «یكصدسال تاریخ برق در گیلان»، «تاریخچه صنعت‌برق در خوزستان» اشاره كرد. بدین ترتیب گواه آنیم كه رویكرد به تهیه تاریخ با شیوه‌های نوین تاریخ‌نگاری در صنعت‌برق جدی‌تر دنبال می‌شود.

به هر حال با پیدایش این فضای تازه به نظر می‌رسد كه اینك ارزیابی منابعی كه دستمایه تاریخ‌نگاری در صنعت‌برق به شمار می‌آیند از اهمیت برخوردار شده باشند. ولی باید خاطرنشان ساخت كه در اثر اشتباهات یا اطلاعات نادرستی كه به چالشهای پیشگامی (حق تقدم) به شمار می‌آیند. البته برای رسیدن به داده‌ها و اطلاعات درست بی‌گمان باید تلاش بیشتری كرد و به جستجوی منابع دست‌نخورده و اسناد دیگری كه بی‌گمان وجود دارند ولی هنوز ما از وجودشان بی‌‌خبریم دست زد. بدانها پرداخت و آنها را كاوید.

در این رهگذر است كه باید به گزارشهای مستند كنسولهای روس و انگلیس در شهرهای گوناگون ایران دست یافت زیرا این افراد جزئی‌ترین نكات را درباره رخدادها و فعالیتهای محل ماموریت خود به دولتهایشان گزارش می‌كردند. باید به خاطرات ایرانگردان كنجكاو و بیگانه نگاه انداخت و آنها را كاوید، زیرا برخی از آنها همه جزییات را در نوشتهای خود گزارش كرده‌اند. باید به گزارشهای گروه‌ها و هیات‌های جاسوسی و مطالعاتی كه از سوی دولت هند،‌انگلیس،‌دولت انگلستان و دولت روسیه برای ارزیابی و شناخت شرایط اقتصادی و اجتماعی و زمینه‌سازی نفوذ بیشتر در كشور، به این سرزمین می‌آمدند توجه ویژه داشت زیرا در آنها به نكات ارزنده‌ای درباره امكانات شهری و اجتماعی و تاسیسات زیربنایی اشاره شده است.

باید به اسناد خفیه نویسان دوران قاجاریه ایرانی و چه بیگانه دسترسی پیدا كرد كه پر از گزارشهای رنگارنگند و همچنین به كتابهای سیاسی و اقتصادی و تاریخی اواخر قاجار رجوع كرد كه در بردارنده مطالب جالب در این زمینه هستند. یكی از این آثار كتاب ارزشمند گنج شایگان نوشته جمالزاده است كه در سال ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۳۳۵ هـ ق ۱۹۱۷ م) در برلن چاپ و منتشر شد و این تاریخ نزدیك به ۱۱ سال پس از بهره‌برداری از كارخانه امین‌الضرب ونزدیك به ۱۵ سال پس از بهره‌برداری از مولد آستان قدس (حرم مطهر امام هشتم) است. همین منبع است كه نزدیكترین اطلاعات را نسبت به زمان بهره‌برداری از یكانهای تولیدی در تبریز و رشت نیز به دست می‌دهد و از این دیدگاه هم در خور بررسی و تامل است.

خاطرنشان می‌سازد كه بخش «تشبثات» كتاب گنچ شایگان نه تنها در زمینه برق بلكه در زمینه كارخانه‌های موجود دیگر، گوناگونی و اهمیت آنها، یكی از مهمترین منابعی به شمار می‌آید كه همواره مورد توجه پژوهشگران و تاریخ‌نگاران بعدی بوده است به طوری كه هر كدام به صورتی از آن سود برده‌اند. در این زمینه به دو اثر زیرین اشاره می‌كند كه یكی به طور مستقیم و دیگری به طور نامستقیم اطلاعات و داده‌های مربوط به برق و گسترش آن را از همین كتاب برداشته‌اند (البته در بسیاری از نوشته‌های دیگر نیز گواه بر داشتهای كامل و یا جزیی مطالب با و یا بدون یادآوری نام منبع هستیم.)

مورد نخست اثر ارزشمند چارلز عیسوی نویسنده كتاب تاریخ اقتصادی ایران در عصر قاجار ۱۳۳۲-۱۲۱۵ هـ ق – ۱۹۱۴-۱۸۰۰ میلادی – ۱۲۹۳-۱۱۷۹ خورشیدی است كه بخش «تشبثات» را بدون كم‌و كاست و به طور كامل با یادآوری نام منبع آورده و رجوع به منابع دیگر را لازم ندیده است.

اثر دوم كتابی است درباره امین‌الضرب كه آقای خسرو معتضد با نام امین‌الضرب – تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران تهیه كرده‌اند (كه به احتمال تز دانشگاهی ایشان بوده است). التبه نویسنده اطلاعات و داده‌های مربوط به برق را از منابعی برگرفته كه آنها خود به طور قطع از گنج شایگان سود برده‌اند جون جزییات ارایه شده و شكل آنها این نكته را بازنمایی می‌كند ولی اندوهوارانه دستكاریهایی در آنها انجام شده كه راه به اشتباه برده است و با همان شكل نیز به این اثر راه یافته است كه در جایگاه خود بدانها اشاره خواهد شد.

به گزارش"برق نیوز" جمالزاده این بخش از كتاب خود را صفحه‌های (۹۳ تا ۹۵) زیر نام «تشبثات» ‎آغاز می‌كند كه جا دارد تا اندازه‌ای بدان پرداخت شود:
واژه «تشبث» در «فرهنگ معین» (مص‌ل) به معنای چنگ در زدن به چیزی – در آویختن به- وسیله قراردادن كسی یا چیزی را – دست آویز ساختن- آویختگی- چنگ‌زنی برای وسیله قرار دادن در «فرهنگ عمید» (مص-ع) دست آویز ساختن- چنگ در زدن و در آویختن به چیزی، و در فرهنگ بزرگ سخن (اسم مصدر) به معنای متوسل شدن به كسی یا چیزی – چنگ در زدن و گرفتن چیزی، آمده است. از سویی در زیرنویس صفحه ۹۳ كتاب گنج شایگان این واژه در برابر واژه انگلیسی Enterprise گذاشته شده است كه با مراجعه به فرهنگ آریانپور معادل آن: «شركت – بنگاه- موسسه بازرگانی» و همچنین «سرمایه‌گذاری و رقابت بازرگانی و مخاطره‌پذیری با حداقل دخالت دولت» داده شده است.

در كتاب فرهنگ علوم اقتصادی تالیف دكتر منوچهر فرهنگ نیز به معنای «تصدی- موسسه- بنگاه – معاملات تجاری» آمده است. به هر روی بررسی جایگاه كاربرد آن در كتاب یاد شده نشان می‌دهد كه نویسنده به بنگاههای بازرگانی تولیدی در زمینه‌های گوناگون صنعت اشاره دارد و آن را در برابر واژه «كارخانه» نیز آورده است.

اینك به نكاتی كه در متن كتاب شایگان درباره كارخانه‌های موجود تا سال ۱۲۹۵ خورشیدی اشاره شده می‌پردازیم:

۱- كارخانه چراغ برق كه متعلق است به حاج حسین آقای امین‌الضرب این كارخانه تا به حال (۱۲۹۵ خروشیدی- ۱۳۳۵ هـ ق) كار می‌كند و مغازه‌ها و خیابانهای مهم طهران را روشنی می‌دهد، این كارخانه در حوالی سال ۱۳۲۳ از آلمان و از «شركت عمومی الكتریك» به ایران آورده شده و در سال ۱۳۲۵ شروع به كار كرده و تا ۴۰۰۰ چراغ می‌تواند روشنی بدهد.

۲- كارخانه برق كوچك دیگری در تهران در خیابان ارك هست كه عمارات دولتی را روشنی می‌دهد.

۳- كارخانه چراغ برق در مشهد: این كارخانه را مرحوم حاجی‌محمدباقر میلانی معروف به رضایوف از طرف مظفرالدین‌شاه در حوالی سال ۱۳۲۰ از روسیه به قیمت ۸ هزارتومان برای روشن كردن حرم مطهر حضرت رضا وارد كرد و علاوه بر حرم مطهر قسمت خیابان موسوم به خیابان بالا را هم كه واقع است بین كارخانه و حرم مطهر روشنی میداد.

۴- كارخانه چراغ برق در رشت و تبریز: كارخانه تبریز را قاسم‌خان امیرتومان پسرعالی خان والی به آنجا آورده است و ۱۲۵ اسب قوه دارد.

اینك به منظور روشن‌تر شدن مطالب بالا و تایید یا نقد آنها با مستندات نو یافته درهر مورد با توجه به ترتیب مطالب ارایه شده در متن می‌پردازیم.

۱- اسناد ارایه شده توسط خاندان امین‌الضرب كه در كتابهای یاد شده پیشین (چاپ برق منطقه‌ای تهران) بازتاب یافته‌اند به روشنی نشان می‌دهند كه حاج حسین امین‌الضرب (پسر) در محرم سال ۱۳۳۲ (برابر فروردین ۱۲۸۳ خورشیدی) امتیازنامه برق تهران را دریافت كرده است. هرچند به نظر می‌رسد كه امین‌الضرب باید پیش از دریافت امتیاز نامه كارهای مقدماتی را آغاز كرده باشد ولی كارهای اجرایی خرید و حمل تجهیزات بی‌گمان باید پس از دریافت امتیاز نامه آغاز شده باشد و تجهیزات نیز در سال آینده یعنی ۱۲۸۴ خورشیدی (۱۳۲۳ هـ ق) به تهران وارد شده باشند. این موضوع با بررسی تاریخ سند تلگرافهای حمل تجهیزات موجود كه به ترتیب ۲۹ فروردین – ۲۶ و ۲۹ آذرماه سال ۱۲۸۴ است تایید می‌شود.

۲- مولد خریداری شده از شركت آ ا گ آلمان به قدرت ۴۰۰ كیلووات از نوع تیغه‌ای با سرعت ۱۲۰ دور در دقیقه كه ماشین بخار آن از نوع پیستونی دو مرحله‌ای بود به طوری كه قطر استاتور آن نزدیك به ۵ متر و طول كل موتور – ژنراتور آن نزدیك به ۱۱ متر می‌شد.

۳- كارخانه برق امین‌الضرب در فوریه ۱۹۰۷ میلادی برابر با بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی وبرابر با اوایل ۱۳۲۵ هـ ق نزدیك به شش ماه پس از امضای فرمان مشروطیت به بهره‌برداری رسید. شایان یادآوری است كه چون دو ماه آخر سال ۱۲۸۵ خورشیدی با ماههای نخست سال ۱۳۲۵ هـ ق همپوشانی پیدا می‌كند و برق امین‌الضرب نیز در همین دوران به بهره‌برداری رسیده است این تاریخ درست است والا باید توجه داشت كه كمابیش ده ماه از سال ۱۳۲۵ هـ ق با سال ۱۲۸۶ خورشیدی همپوشانی دارد.

۴- از سویی در متن كتاب امین‌الضرب با بهره‌گیری از خاطرات حیدرخان عمو اوغلو و همچنین به احتمال از منابع دیگر كه ناشناخته‌اند مطالبی به شرح زیر به مطالب برگرفته از گنج شایگان افزوده شده است.

(این نخستین كارخانه برق شهری تهران و دومین كارخانه برق كشور بود. نخستین كارخانه برق شهری در سال ۱۳۲۰ هـ.ق به همت حاج محمدباقر میلانی معروف به رضایوف در مشهد به كار افتاده و سرمایه آن از سوی مظفر‌الدین‌شاه تامین شده بود. كارخانه برق مشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خیابان موسوم به بالا خیابان را كه بین كارخانه و حرم واقع شده بود برق می‌داد و اولین مهندس اداره‌كننده آن حیدرخان برقی بود كه بعدها به حیدرخان عمواوغلی یا حیدرخان بمبی مشهور شد. حیدرخان بعدها مدتی نیز در كارخانه برق حاج امین‌الضرب بكار اشتغال ورزید.

به گزارش"برق نیوز" كارخانه برق حاج امین‌الضرب كه به مغازه‌ها و خیابانهای مهم تهران برق می‌داد از كارخانه آلمانی شركت عمومی الكتریك «آلگمانیه الكتریسیته گزلشاف» خریداری شده و تا حدود سالهای ۱۳۱۶ هـ.ش كه كارخانه برق جدید تهران به كار افتاده عمده كارخانه برق تهران بود. قبل از این كارخانه در تهران، كارخانه برق كوچكی در زمان ناصرالدین‌شاه در خیابان ارك به كار افتاده بود كه برق قصر گلستان، ارك و عمارات دولتی از آن تامین می‌شد. از شرح احوال حیدرعمواوغلی انقلابی معروف دوران مشروطه اطلاعات جالبی پیرامون اولین كارخانه‌های برق ایران كسب می‌كنیم نامبرده می‌نویسد:

«در باكو با چند نفر ایرانی مربوط بودم، مظفرالدین‌شاه در سفر اول به فرنگ با میرزا علی اصغر اتابك مقتول یك نفر مهندس مسلمان لازمشان شده بود كه در مشهد مقدس كارخانه چراغ برق را دایر كند. چون در آن زمان بین مسلمانها مهندس چراغ برق كم بود لذا مسلمانهای باكو مرا معرفی كرده ماشین Otte Deuz و لوازم چهارصد چراغ را خریداری كرده به سمت خراسان حركت كردم (اگر چه خرید اشیا توسط حكیم‌الملك بود ولی من كه به واسطه اتابك معرفی شده بودم این سمت را قبول كردم).حیدر خان عمواوغلی پس ازیازده ماه اقامت در مشهد عازم تهران می‌شود: «پس از آن كه وارد تهران شدم بعد ازچند ماه در ماشین‌خانه مستخدم شده بدین ملاحظه با جمیع صنعت‌كاران تهران آشنا شدم.

چون مقصود عمده من آشنا شدن با مردم و شناختن آنها بود لذا از اداره ماشین‌خانه استعفا كرده در تجارتخانه روسی حمل و نقل ایران مستخدم شدم و بدین جهت با اغلبی از تجار و غیره آشنا شدم. پس از یك سال اشتغال در آن اداره استعفا كرده در اداره برق حاج حسین آقا امین‌الضرب مستخدم شدم كه كارهای الكتریسیته عموماً تحت اختیار من و سركشی به امور آن به عهده من محول بود.»

كارخانه‌ای كه در مشهد تاسیس شده و برای روشن كردن آستانه و بالا خیابان به مشهد آورده شده بود در سال ۱۳۲۰ (۱۲۷۹ شمسی) شروع به كار كرد.

هزینه خرید این كارخانه هشت هزار تومان بود. در سال ۱۳۲۱ حاج محمد حسین امین‌الضرب ماشین‌آلات مولد برق را از آلمان وارد كردو در سال ۱۳۲۲ هـ.ق بهره‌برداری از آن را آغاز كرد.

در آن زمان یك كارخانه برق در رشت و یك كارخانه برق دیگر در تبریز با ۱۲۵ قوه اسب و به وسیله قاسم‌خان امیر تومان تاسیس شد.

كارخانه برق رشت را میرزا محمدعلی اصفهانی معروف به معین‌السلطنه رشتی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی به كار انداخت، تا سال ۱۳۰۵ شمسی كارخانه در دست خاندان معین‌السلطنه رشتی بود. در آن سال ارباب گشتاسب و ارباب رستم فیروزگر امتیاز كارخانه را از معین‌السلطنه خریدند و شركت برق گیلان را تاسیس كردند و همانها در رشت و بندرانزلی و لاهیجان مولدهای جدید برق به كار انداختند.

اماكارخانه برق تبریز كه مدیر و مهندس آن یك نفر روسی بود و به وسیله قاسم‌خان والی امیرتومان تاسیس شده بود تا خاتمه جنگ بین‌الملل اول پایید وزیر نظر بانك ایران و وزارت مالیه درآمد. سپس قاسم‌خان والی با ارباب افلاطون شاهرخ شریك شد و شركتی به نام شركت چراغ برق زرتشتیان در تبریز ایجاد كردند و سرمایه شركت به مردم وسرمایه‌گذاران علاقه‌مند فروخته شد وتا سالها بعد آن كارخانه به همان ترتیب اداره شد.

۵- از آنجا كه مطالب مربوط به برق در این منبع به طور چكیده درهم و فشرده و بدون ترتیب تاریخی نگاشته شده است ترجیح داده شد كه كل آن یكجا ارایه شود ولی در روند مقابله و بررسی با مطالب كتاب گنج شایگان و اسناد نو یافته جابه‌جا و بسته به موضوع بدان‌ها اشاره می‌شود.

۶- درباره نخستین كارخانه برق شهری به همت حاج محمدباقر میلانی معروف به رضایوف كمابیش با برداشتهای نادقیق سروكار داریم ماخذ نویسنده برای این بخش تاریخ رشد سرمایه‌داری (- احمد اشرف) است كه وی نیز به احتمال بسیار اصل مطلب خود را از گنج شایگان برگرفته و با اطلاعات دیگری درهم آمیخته و مطرح ساخته و ناآگاهانه اشتباه چشمگیری را نیز مرتكب شده است به طوری كه سال بهر‌ه‌برداری از این مولد را كه ۱۳۲۰ قمری است با سال ۱۲۷۹ خورشیدی همزمان ساخته است در صورتی كه این سال برابر یا سال ۱۲۸۱ خورشیدی است و درست همان سالی است كه اسناد دیگر هم آن را نشان می‌دهند.

بررسیهای انجام گرفته نیز نشان می‌دهند كه در نیمه دوم آن سال مولد آستانه به بهره‌برداری رسیده است. از سوی دیگر اگر مولد نصب شده همان مولدی باشد كه حكیم‌الملك خریداری كرد و به مشهد فرستاد (اسناد موجود بر آن گواهی می‌دهند). این مولد آنچنان بزرگ نبوده كه بتواند به عنوان یك مولد برق شهری برشمارده شود. این مولد همانطور كه در كتاب گنج شایگان نیز بدان اشاره شد آستانه و مسیر بالاخیابان از محل كارخانه تا آستانه را روشن ساخته است. با آن كه آقای غلامرضا ممتحن میلانی پافشاری دارند كه این مولد به مناطق اطراف حرم در بالا خیابان برق می‌داده است ولی سندی كه چنین وضعیتی را تایید كند تاكنون مشاهده نشده است.

۷- برای روشن‌تر شدن سال بهره‌برداری از مولد برق آستانه می‌توانیم به خاطرات حیدرخان كه مورد عنایت نویسنده كتاب امین‌الضرب نیز هست استناد كنیم. حیدرخان عمواوغلی (بر پایه خاطرات خود وی كه توسط مرحوم منشی‌زاده نوشته شده) روز ۱۷ رجب سال ۱۳۲۱ برابر با ۱۷ مهرماه ۱۲۸۲ خورشیدی از مشهد خارج شده است در این صورت اگر مدت اقامت وی در مشهد ۱۱ ماه بوده باشد پس وی در آبان ماه سال ۱۲۸۱ به مشهد وارد شده است.

در خاطرات حیدرعمواوغلی مدت اقامت وی ۱۵ ماه یاد شده است كه به نظر درست‌تر می‌آید. بدین روال وی در تیرماه سال ۱۲۸۱ وارد مشهد شده است و اگر فرض بر این باشد كه وی به سرعت دست به كار شده و ساختمان كارخانه نیز آماده بوده است (اسنادی در زمینه آماده‌سازی آن در دست است)، بدین ترتیب درست‌تر آن است كه نیمه دوم سال ۱۲۸۱ خورشیدی رازمان بهره‌برداری از مولد برق آستانه در نظر بگیریم.

۸- از سوی دیگر بر پایه خاطرات حیدرخان، به‌ویژه در آن بخشی كه به حكیم‌الملك اشاره می‌كند، نخستین مولد برقی كه حیدرخان آن را در مشهد نصب كرده توسط حكیم‌الملك خریداری شده. اسناد نشان می‌دهند كه این مولد پیش از ورود حیدرخان و به همین روال رضایوف به مشهد، یعنی در اول شهریور سال ۱۲۸۰ خورشیدی به مشهد رسیده و به آستانه تحویل شده است (نزدیك به یكسال پیش از ورود حیدرخان)

۹- با توجه به مطالب یاد شده در بالا مطرح شدن سال ۱۲۷۹ یا از یك خاطره ذهنی نادرست برگرفته شده است و یا همواره یك اشتباه نادرست در روند تبدیل سالهای قمری به خورشیدی بوده است. ولی همین اشتباه در نوشته آقای احمد اشرف و تكرار آن در همین كتاب و به احتمال منابع دیگر دستمایه برداشتهای نادرستی درباره تاریخ بهره‌برداری برق در مشهد شده است.

۱۰- درباره برپایی كارخانه برق در رشت و تبریز و نزدیكی زمان برپایی كارخانه در مشهد در سال ۱۲۸۱-۱۲۸۲ بهتر است گفته شود كه برق تهران در حقیقت چندمین كارخانه برق كشور در دوران مظفرالدین‌شاه برشمرده می‌شود و نه دومین آنها.

۱۱- درباره كارخانه برق تبریز نیز خاطرنشان می‌سازد كه قاسم خان والی درگام نخست شخصاً كارخانه برق تبریز را وارد، نصب و راه‌اندازی كرد و چند سال از آن بهره‌برداری كرد ولی این كارخانه در آشوبهای دوران مشروطیت در تبریز و در روند ماجراهای پی‌درپی هجوم‌های مستبدان به شهر و مقابله مجاهدان، ویران شد. قاسم‌خان والی پس از مدتی به اندیشه فعال‌سازی دوباره كارخانه افتاد واین كار را با مشاركت یك مهندس روس به انجام رساند.

این مهندس روس كارخانه را با دریافت وام از بانك استقراضی ایران و روس دوباره‌سازی و راه‌اندازی كرد ولی از آنجا كه درنهایت نتوانست به تعهدات خود نسبت به بانك عمل كند از شرایط پدیده آمده در دوران جنگ جهانی اول استفاده كرد و متواری شد. پس ازجنگ و تشكیل دولت جدید شوروی و واگذاری مطالبات بانك استقراضی به دولت ایران پرونده این مشاركت نیز سرانجام به وزارت مالیه كشانده شد. بدین ترتیب مطالب عنوان شده كه از سند – شماه ۳۳۴۹ ردیف ۵۶۱ گزارشی از تاریخچه برق در آذربایجان- فهرست اسناد و مدارك دولتی – جلد ۲ اقتصادی صفحه ۱۵۸ – برگرفته شده از دقت كافی برخوردار نیست ولی به هر حال در خور اعتناست.

۱۲- درباره ایجاد شركت چراغ برق زرتشتیان در تبریز مستند ویژه‌ای دراختیار نگارنده نیست و بهتر است تا دستیابی به اسنادی گویا اشاره به آن را ندیده گرفت.

۱۳- دریاره مطالب عنوان شده درباره برق گیلان نیز اكنون، كتاب یكصدسال تاریخ برق گیلان در دسترس است و در آن مطالب با دقت كافی همراه با اسناد بازنویسی شده بسیاری و ارزیابی و ارایه شده است كه كمابیش در كتاب یكصد سال صنعت‌برق در ایران نیز بازتاب یافته‌اند. البته در این باره نیز یادآوری می‌كند كه مطالب مندرج در سند –۲۳۵۰ ردیف ۵۶۲ و ۳۳۵۱ ردیف ۵۶۳ (گزارشی از سابقه برق در گیلان) فهرست اسناد و مدارك دولتی ایران – جلد ۲ اقتصادی – صفحات ۱۵۹-۱۵۷ – نیز در خور اعتنا است.

۱۴- اسناد موجود به طور قطع ورود یك مولد (با نام كرام) به سفارش ناصرالدین‌شاه و توسط محمدحسن امین‌الضرب در شهریور ماه سال ۱۲۶۳ خورشیدی را نشان می‌دهند كه به هنگام ترخیص از گمرك در مرز روسیه با دشواری روبرو شد و كار به دخالت مستقیم ناصرالدین‌شاه كشید سرانجام این مولد در فروردین ماه سال ۱۲۶۴ برای نصب تحویل استاد یوسف مسیحی شد. اندكی پیش از این تاریخ نیز اسباب آن كه شامل هشت عدد حباب نیز می‌شد، در روزهای اول اسفند سال ۱۲۸۳ به وی تحویل شده بود.

به گزارش"برق نیوز" این مولد برای روشنایی كاخ گلستان و تكیه دولت به كار می‌رفته، هر چند از چگونگی بهره‌برداری از آن گزارش مستند دیگری در دست نیست و نمی‌دانیم كه این مولد تا كی كار می‌كرده و تا چه اندازه موثر بوده است. پس از این مولد نیز مساله برقدار شدن آستانه در دوران مضفرالدین‌شاه و نقش رضایوف تاجرباشی از جایگاه برجسته‌ای برخوردار می‌شد. ولی در كتاب گنج‌ شایگان به مولدی اشاره می‌شود كه هنوز در سال ۱۳۳۵ هـ ق یا ۱۲۹۵ خورشیدی در باب همایون بهره برداری و ساختمانهای دولتی را روشن می‌كرده است. به احتمال زیاد این مولد نمی‌توانست همان مولد كوچكی باشد كه به فرمان ناصرالدین‌شاه وارد شد و از دیگر سو نمی‌باید از مولدهای كوچكی بشمار آید كه امین‌الضرب بعدها تهیه و در بخشهایی از تهران به كار انداخت.

چون بر پایه اطلاعات موجود، امین‌الضرب این كار را در سالهای بعدتر انجام داده است، در ضمن خیابان باب همایون به خیابان چراغ برق بسیار نزدیك است و امین‌الضرب حتی بعدها نباید در این فاصله كوتاه دو مولد جداگانه نصب كرده باشد. پس این مولد چیست؟ و چرا از آن هیچگونه اطلاعات مستندی به جز گزارشهای خبری در دست نداریم؟در این میان آنچه كه ماجرای این مولد برق را وارد مرحله چالش برانگیز دیگری می‌كند مطلبی است كه اعتماد‌السلطنه در گزارشهای روزانه‌ خود در روز جمعه ۱۷ رمضان ۱۲۹۶ (۱۷ اوت ۱۸۷۹ برابر با ۲۶ مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی) نوشته است.

این گزارش در كتاب‌‌های مرات‌البلدان و جلد اول چهل سال تاریخ ایران (الماثر و الاثار) متعلق به اعتماد‌السلطنه تكرار شده است و آقای دكتر حسین محبوبی اردكانی در تعلیقات بر الماثر و الاثار یعنی جلد دوم كتاب چهل سال تاریخ ایران و همچنین در اثر مستقل خودشان به نام تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران آن را به عنوان نخستین كارخانه تولید برق در ایران مطرح كرده‌اند. نگارنده پیش از این بدین مطلب با دیده تردید می‌نگریست و آن را جدی نمی‌‌گرفت و در نوشته‌های خویش این داده‌ها را نادقیق ارزیابی می‌كرد و همواره بر این باور بود كه اعتماد‌السلطنه به احتمال درباره گازو برق اشتباه كرده و مساله مربوط به كارخانه گاز تهران است. ولی تكرار موضوع و بررسی كمابیش جدی‌‌تر آثار جنبی و همچنین توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم كتاب چهل‌سال تاریخ ایران كه از تعلیقات و بررسیهای زنده یاد دكتر محبوبی اردكانی است، می‌توان چنین استنباط كرد كه شاید كارخانه دیگری نیز در كار بوده است.

برای روشن‌تر شدن موضوع یادداشت دكتر محبوبی اردكانی را عیناً در زیر می‌آورد:
(افتتاح چراغ الكتریسیته: یكسال پیش از تاسیس كارخانه چراغ گاز، كارخانه برق كوچكی توسط میرزا علی خان امین‌الدوله كه آن موقع امین‌الملك لقب داشت در مجمع‌الصنایع جنب خیابان باب همایون تاسیس گشت و ناصرالدین‌شاه روز جمعه ۱۷ رمضان ۱۲۹۶ (برابر با ۱۲ شهریور ۱۲۵۸ خورشیدی) به شهر آمد مقارن غروب، با روشن كردن چراغی آن كارخانه را افتتاح كرد (ملحقات جلد چهار مرات‌البلدان) در ‎‎آغاز دوسه چراغ بیشتر از این كارخانه در عمارت سلطنتی و در مقابل سر در الماسیه و در میدان توپخانه وجود نداشت و این كارخانه نخستین كارخانه برق در ایران است و متخصص آن نیز همان بواتال بود و كارخانه آسیای بخار هم كه درچند صفحه بعد از آن صحبت شد گویا همین بوده است.)

از آنجا كه در این گزارش به روشنی به تاسیس كارخانه چراغ گاز در یكسال بعد اشاره شده پس مساله اشتباهی گرفته شدن برق به جای گاز توسط دكتر محبوبی اردكانی منتفی می‌شود. پس در این صورت این كدام مولد بوده كه برق تولید می‌كرده؟ پس موضوع مولدی كه با نام مولد كرام توسط محمدحسن امین‌ دارالضرب و به سفارش ناصرالدین‌شاه در سال ۱۲۶۳ به تهران رسیده بود، یعنی ۵ تا ۶ سال بعد، چه می‌شود؟ از سویی در همین سال ۱۲۵۸ خورشیدی (یعنی در ۴ نوامبر سال ۱۸۷۹) است كه ادیسون تقاضای به ثبت رساندن نخستین لامپ ساخت خود را كرد و در همان سال نیز آن را در نیویورك به نمایش گذاشت دراین صورت ناصرالدین‌شاه در همین سال چه نوع لامپی را در تهران روشن كرده بود؟ و مولدی كه برق تولید می‌كرد از چه نوع بود؟ این پرسشها باید با دستیابی به مستندات جدید‌تر روشن‌تر شود.

البته می‌دانیم كه پیش از آن كه روشنایی برق توسط لامپهای خلا با رشته‌های كربنی و سپس با رشته‌های التهابی اختراع ادیسون همه‌جا گیر شود، روشنایی با روش قوس الكتریكی در فضای باز شناخته شده بود و در نمایشگاه جهانی كه در سال ۱۸۷۰ (در سال آخر فرمانروایی ناپلئون سوم برابر با ۱۲۴۹ خورشیدی) در پاریس برگزار شد. برای تولید روشنایی در محوطه‌های باز از آن‌ها استفاده شد و در جای دیگر می‌خوانیم كه نور بر با روش قوسی (نه لامپی) برای روشنایی جایگاههای عمومی از سال ۱۲۳۶ خورشیدی – ۱۸۵۷ (م) به اجرا درآمده است. همچنین در نمایشگاه وین كه درباره تجهیزات برق در سال ۱۸۸۳ (۱۲۶۲ خورشیدی) گشایش یافت نیز هر دو نوع لامپ یعنی لامپهای قوسی و لامپهای رشته‌ای التهابی در كنار هم روشنایی نمایشگاه را تامین می‌كردند. بی‌گمان لامپهای با رشته‌ التهابی اختراع ادیسون پس از سال ۱۲۵۸ خورشیدی درحال همه جا گیر شدن بود.

در این میان گزارش‌هایی نیز در دست است كه ادیسون پیش از لامپهای التهابی خود بر روی لامپهای با رشته‌های كربنی نیز كار كرده و آنها را بهبود بخشیده و چند ماه پیش از به نمایش گذاشتن لامپهای جدید التهابی خود نمونه‌ای از این نوع لامپ تكامل یافته‌تر شده‌اش را نیز به نمایش گذاشته بود. این اطلاعات نمایانگر این واقعیت است كه مدلهای اولیه لامپهای دارای رشته‌های كربنی پیش از این تاریخ وجود داشته و مصرف می‌شده‌اند.

در گزارش جالب دیگری در همین زمینه در روزنامه‌ خاطرات اعتماد‌السلطنه درباره روز عاشورای سال ۱۳۰۲ هـ ق برابر با ۱۸ آبان ماه ۱۲۶۳ خورشیدی می‌خوانیم: «امروز چهل چراغ برقی كه پنج سال است با طناب و مفتول از سقف تكیه (دولت) آویخته بودند خیلی محكم و استوار بوده، قبل از تغزیه یك مرتبه به زمین افتاد و شاه و مردم بفال بد گرفتند.

استفاده از واژه «برق» دراین گزارش و مساله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پیش یعنی در سال ۱۲۹۷ هـ ق آن هم با توجه به گزارشی كه از خود وی داشتیم و (پیش از این درباره‌اش سخن گفته شد)، یعنی گشایش یك كارخانه برق متعلق به امین‌الملك (امین‌الدوله بعدی پدر امینی‌ها) توسط ناصرالدین‌شاه در سال ۱۲۹۶ هـ ق، بی‌گمان دریچه تازه‌ای را بر روی ما می‌‌گشاید و به مساله پیشگامی در برق شهری ابعاد تازه‌ای می‌دهد. به طوری كه باید آن را جدی‌تر بررسی كرد.

هر چند به جز این گزارشهای خبری هیچگونه سند ویژه‌ای تاكنون در این باره مشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین‌الدوله و بررسی رخدادهای سالهای ۱۲۹۵ به بعد به نكته‌ای یا سندی كه نمایانگر تلاش امین‌الملك (امین‌الدوله) بعدی برای ایجاد یك كارخانه برق در تهران باشد دست نیافت. هر چند این كتاب یك خاطرات سیاسی بوده و آقای دكتر محبوبی اردكانی نیز نسبت آن را به امین‌الدوله نادرست می‌دانند. در همین رهگذر در مقدمه‌ای كه ناشر (امیركبیر) بر همین كتاب نوشته به اقدامات مهم امین‌الدوله مانند تاسیس كارخانه قند كهریزك، تاسیس كارخانه كبریت سازی درالهیه شمیران، تاسیس مدرسه رشدیه، دعوت از مستشاران بلژیكی و … اشاره می‌كند ولی درباره كارخانه برق سخنی گفته نمی‌شود.

خاطرنشان می‌سازد كه درباره برق و چالش‌های پیشگامی و نخستین كسانی كه این اندیشه را پروردند هنوز ناگفته‌ها واسناد بسیاری وجود دارند كه رو نشده‌اند. برای نمونه دراین باره كه چرا مشیرالسلطنه با آن كه امتیاز برق تهران را از ناصرالدین‌شاه گرفت. كارها را پیش نبرد و چگونه بود كه این ماجرا مدتها تعطیل شد تا دوباره در دوران مظفرالدین‌شاه در نقاط مختلف ایران تلاشهایی را در این باره شاهد باشیم. البته بی‌اعتنایی بزرگان و تاریخ‌نگاران آن دوران به برق و برپایی كارخانه‌های برق در گوشه و كنار ایران پیشینه جالبی دارد.

برای نمونه مخبرالسلطنه هدایت در كتاب‌های نامور خود مانند خاطرات و خطرات به برخی از كارخانه‌هایی كه در تهران تاسیس و راه‌اندازی شد حتی اگر كوچك هم بودند اشاره دارد ولی هرگز به مولد كاخ گلستان و بعدها كارخانه امین‌الضرب و همین طور مولد احتمالی امین‌الدوله اشاره‌ای نمی‌كند. كار این بی‌توجهی به ویژه در جلد چهارم از كتابهایی كه زیر نام گزارش نوشته شده بیشتر مشهود است. ایشان طی یكسال و اندی كه از زمان پایان كار خیابانی تا پایان كار لاهوتی به درازا كشید، والی آذربایجان و مقیم تبریز بود و شرح این ماجراها را با دقت نوشته و از جمله به كارخانه‌های كوچكی مانند كبریت‌سازی و جز آن با همان دقت اشاره كرد، ولی درباره كارخانه برقی كه قاسم‌خان والی به راه انداخته و در هیاهوی مشروطیت در تبریز ویران شده بود و همچنین ماجرای مشاركت وی با یك مهندس روس پس از رخدادهای مشروطیت برای راه‌اندازی دوباره همان كارخانه، هیچگونه اشاره‌ای نمی‌كند.

۱۵- در پایان خاطرنشان می‌سازد كه برق صنعتی به معنای واقعی آن در شركت نفت ایران و انگلیس پایه‌گذاری شد و نیروگاههای بخاری تمبی در مسجد سلیمان و پالایشگاه در آبادان با گنجایش نامی شایان توجه در سالهای ۱۲۸۹-۱۲۹۰ خورشیدی به بهره‌برداری رسیدند و رفته رفته بر گنجایش آنها نیز افزوده شد، به طوری كه این مراكز تا ایجاد نیروگاههای بزرگ برق در تهران مانند نیروگاه آلستوم و بعثت همچنان بزرگترین مراكز تولید برق دركشور به شمار می‌آمدند.

۱۶- هدف و توجه نگارنده جستجوی هر چه بیشتر اطلاعات و داده‌های لازم برای هر چه روشنتر شدن وضعیت پیشگامی در صنعت‌برق بوده و برای این هدف دست نیاز به سوی مراكز و منابع اسناد دراز كرده و راهنمایی آنها را برای اجازه دسترسی به این اسناد خواستار است و همچنین یاری خاندانهایی را می‌طلبد كه این گونه اسناد را هنوز برای خود حفظ كرده، رو نمی‌كنند.

گزارش تحلیلی از ورود برق به ایران
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

نگاهی به تاریخچه صنعت برق ایران


نگاهي به تاريخچه صنعت برق ايران

نگاهي به تاريخچه صنعت برق ايران درسال 1882 ميلادي ( 1261هجري شمسي ) توماس اديسون نخستين موسسه برق تجاري خود را براي تامين روشنايي در يكي از خيابانهاي نيويورك افتتاح كرد. اولين مولد برق در ايران ، سه سال بعد از موسسه برق توماس اديسون به كارافتاد.
مقدمه : در سال 1871 ميلادي ( 1250 هجري شمسي ) ماشين گراماختراع شد . اين اختراع گامي اساسي در راه ايجاد صنعت برق تجاري بود ، زيرا پس ازآن تبديل انرژي مكانيكي (و هر نوع انرژي ديگري كه بتوان از آن كار مكانيكي به دستآورد ) به انرژي برقي ممكن گرديد. يازده سال پس ازآن، درسال 1882 ميلادي ( 1261هجري شمسي ) توماس اديسون نخستين موسسه برق تجاري خود را براي تامين روشنايي در يكي از خيابانهاي نيويورك افتتاح كرد.

بيان دو واقعه مهم بالا براي درك رابطه زماني بين تاريخ پيدايش صنعت برق در جهان و در ايران خالي از فايده نيست . چنانكه خواهدآمد ، اولين مولد برق در ايران ، سه سال بعد از موسسه برق توماس اديسون به كارافتاد.

ژنراتور

 

از 1300 تا 1310 از اوايل سالهاي 1300 به بعد ، با آگاهي و علاقه مندشدن بخش خصوصي به مزاياي برق ، رفته رفته در شهرهاي بزرگ و كوچك ايران ، تاسيساتي براي توليد و توزيع و فروش برق ايجاد شد. اين گونه فعاليتها عموما" درمقياسهاي كوچك و محدود وبه طور كلي منفك از يكديگر انجام مي گرفت و البته نياز به هماهنگي هم درشرايط آن روزهاي نخستين احساس نمي شد درهمين دوران برخي ازكارخانه هاي صنعتي جديدالتاسيس هم داراي تجهيزات برق اختصاصي شدند كه داد و ستدهايي نيز با موسسات برق شهري داشتند.

در 1310 براي نخستين بار ، شبانه روزي كردن برق در تهران درميان دولتمردان آن زمان مطرح شد و اقدامات اوليه براي تحقق آن صورت گرفت. در 1316 پس از شش سال و با گذراندن نشيب و فراز هاي بسيار ،بلاخره در تاريخ 25 /6 / 1316 نيروگاه بخاري ساخت كارخانه اشكوداي چكسلواكي با قدرت 4x1600= 6400 كيلو وات در محل كنوني شركت برق منطقه اي تهران نصب شد و به بهره برداري رسيد. با وجود آن كه در تهران به علت وسعت شهر و موقعيت سياسي و اجتماعي آن ، سرمايه گذاري دولتي در كار برق رساني پيش از همه شهرهاي ديگر آغاز شد ، بخش خصوصي هم در امور برق رساني در تهران فعاليت قابل توجهي داشت به نحوي كه در سال 1341 يعني سال تاسيس سازمان برق ايران تعداد شركتهاي خصوصي كه هر يك در بخشي از شهرتهران فعاليت داشتند به 32 شركت رسيده بود.

از 1327 تا 1334 برنامه هفت ساله اول عمراني كشور به اجرا در آمد كه در آن سهمي هم براي توسعه صنعت برق در كشور با هدف تامين مصارف خانگي شهرها و فراهم كردن رفاه اجتماعي منظور شده بود. دراين دوران،سازمان برنامه تعدادي مولدهاي ديزلي 50و 100و 150 كيلو واتي را خريداري كرد و با بهره 3 درصد به شهرداريها و شركتهاي برق خصوصي فروخت و چون دريافت كنندگان كمك سازمان برنامه مي بايست تواناييهاي لازم را براي تقبل 50 درصد از سرمايه گذاريها داشته باشند ، طبعا" اعطاي كمكها ، بهامكانات مالي شهرها و موسسه هاي وام گيرنده بستگي داشت . به هر صورت در پايان برنامه اول،جمع قدرت نامي نصب شده در كشور به 40 مگاوات و ميزان انرژي توليدي سالانه به حدود 200 ميليون كيلو وات ساعت رسيد.

از 1334 تا 1341 در اين سالها برنامه هفت ساله عمراني دوم كشور اجراشد . سهم برق در اين برنامه ، با هدف افزايش توليد برق ، كاهش هزينه هاي توليد وپايين آوردن سطح عمومي نرخها درنظر گرفته شده بود. دراين برنامه بنابر توصيه كارشناسان خارجي و داخلي، براي توسعه تاسيسات برق چهار حوزه فعاليت به شرح زيرمنظور گرديد. - منطقه خوزستان - منطقه تهران - شهرهاي بزرگ - شهرهاي كوچك بدين ترتيب مي توان گفت كه انديشه فراتر رفتن از محدوده هر شهر دركار توسعه صنعت برق،در برنامه دوم شكل گرفت. شروع به كار احداث نيروگاههاي برق آبي مهم كشور شامل سد دز (با ظرفيت اوليه 130 مگاوات ) ، سد كرج (با ظرفيت 91 مگاوات ) و سد سفيدرود (با ظرفيت اوليه 35 مگاوات) همچنين نيروگاه حرارتي طرشت (به قدرت 50مگاوات)ازدستاوردهاي اين دوره است.

در 1341 برنامه سوم عمراني كشورآغاز شد. با پذيرش نقش زيربنايي صنعت برق،در اين برنامه نيز اعتبارات قابل توجهي براي اين صنعت تخصيص داده شد.در اين برنامه كه 5/5 سال به طول انجا ميد(تاآخرسال 1346)،در مجموع،مبلغ 21ميليارد ريال در صنعت برق هزينه گرديد كه به طوركلي سه بخش را در بر مي گرفت: - تامين برق مراكز عمده مصرف شامل شهرهاي تهران، اصفهان، شيراز، مشهد، تبريز،رشت همدان و ساري - تامين برق 17 شهر متوسط كشورشامل شهرهاي آمل،چالوس،اردبيل،مراغه، لاهيجان،اروميه، يزد - بهشهر، بوشهر، قزوين ،كرج، بابلسر وكرمانشاه - تامين برق شهرهاي كوچك در همين برنامه ، تشكيل سازمان برقايران به منظور اشراف كلي واعمال مديريت بر برنامه ريزي و اجراي طرحهاي توليد وايجا د موسسات توليد ، انتقال و توزيع برق و هدايت سرمايه گذاريها دربخش برق پيشبيني شده بود اين سازمان درتاريخ 13دي ماه1341 رسما" تشكيل يافت و تا پايان سال 1344 كه عملا" دروزارت آب وبرق ادغام شد به انجام وظايف خود ادامه داد. در 1343 قانون تاسيس وزارت آب و برق در تاريخ 16/1/1343 به دولت ابلاغ شد در بخش برق ، وظايف زير برعهده اين وزارت خانه قرار مي گرفت: -تهيه و اجراي برنامه ها و طرحهاي توليد و انتقال نيرو به منظور تاسيس مراكز توليد برق منطقه اي - ايجادشبكه هاي فشار قوي سراسر كشور - اداره تاسيسات برق كه بهم وجب بند بالا ايجاد مي شود و بهره برداري از آنها - نظارت بر نحوه استفاده ازنيروي برق سازمان برق ايران در سال 1344 به عنوان واحد برق در وزارت آب وبرق ادغام شد، وسازمانهاي ديگري هم كه تاآن زمان به توسط سازمان برنامه ، سازمان برق ايران يا به نحو ديگر به وجود آمده بودند تحت پوشش نظارتي وزارت آب و برق قرارگرفتند. در آذر ماه همين سال اساسنامه شركتهاي برق منطقه اي تدوين شد و بدينترتيب تعداد 10 شركت برق منطقه اي ( علاوه برسازمان آب و برق خوزستان كه از سال 1339 ايجاد شده بود ) تشكيل يافت كه عبارت بودند از شركتهاي برق منطقه اي ( تهران ) ، ( اصفهان ) ، ( خراسان ) ، ( آذربايجان ) ، (فارس) ، (مازندران) ، (گيلان) ، (جنوب شرقي ايران) ، (كرمانشاهان) و (همدان و كردستان) با تشكيل شركتهاي برق منطقه اي ، صنعت برق كشور صورتي سازمان يافته و منسجم به خود گرفت. حوزه هاي زيرپوشش اين شركتها در ابتدا تمامي مساحت كشور را شامل نمي شد و نوعا" از تقسيمات كشوري نيز پيروي نمي كرد تعداد و حوزه هاي جغرافيايي شركتهاي برق منطقه اي با گذشت زمان مشمول اصلاحاتي گرديد به طوري كه درحال حاضر تعداد آنها به 16 مي رسد و در مجموع تمامي كشور را پوشش مي دهند. در 1347 برنامه چهارم عمراني آغازشد. دراين برنامه كه تاپايان سال 1351 ادامه داشت ، نگرش به صنعت برق به عنوان يك صنعت زيربنايي و باديد كلان نگر صورت گرفت .

احداث خطوط انتقال نيروي سراسري و تاسيس نيروگاههاي نسبتا" بزرگ آبي وحرارتي درطي اين برنامه نضج گرفت، به طوري كه درطول برنامه،جمع قدرت نامي نصب شده در كشور از 1599 مگاوات به 3354 مگاوات ( با رشد متوسط سالانه 16درصد) وتوليد انرژي برق از 4133 ميليون كيلووات ساعت به9553 ميليون كيلووات ساعت ( با رشد متوسط سالانه 18.2درصد ) بالغ گرديد و تعداد مشتركان در تعرفه هاي مختلف به 1669 هزار رسيد در طي اين برنامه ، مسئوليت برق نزديك به 190 شهر كشور بر عهده وزارت آب و برق قرار گرفت . برق مورد نياز شهرهاي كوچك ، شهركها و تعدادي ازروستاهاي برقدار به توسط بخش خصوصي و يازيرنظر و بامديريت شهرداريها تامين ميشد.تعداد روستاهاي برقدار كشور از 148 روستا درآغاز برنامه ، به 491 روستا درپايانسال 1351 رسيد. در 1348 به منظور استفاده صحيحتر از منابع و امكان برقراري دادوستد انرژي برقي بين مناطق و كار توليد و انتقال برق به طور كلان ، شركت توليد و انتقال نيروي برق ايران (توانير) از سال 1348 آغاز به كار كرد.

اساسنامه و شرح وظايف اين شركت ، بنا بر ضرورتهاي زمان تا كنون سه بار مورد تجديد نظر قرار گرفتهاست . ازسال 1375 تا كنون ، اين شركت با نام "سازمان مديريت توليد و انتقال نيروي برق ايران ( توانير ) " ، فعاليتها و ماموريتهاي معاونت امور برق وزارت نيرو رانيز برعهده دارد و هدفها وظايف زير را دنبال مي كند: - تهيه و تدوين و پيشنهاد استراتژيها و سياستها و برنامه هاي برق كشور - - برنامه ريزي ، نظارت ، كنترل وهدايت برق كشور - ايجاد هماهنگي و نظارت بر شبكه سراسري برق - برنامه ريزي ونظارت بر مصارف مختلف برق كشور - حفظ يكپارچگي و پايداري شبكه سراسري برق كشور در 1352 برنامه پنجم عمراني از اين سال آغاز شد و تا پايانسال 1356 ادامه يافت سياستهاي زير بر اجراي برنامه اي صنعت برق در اين برنامه حاكم بود: - احداث واحدهاي بزرگ حرارتي در شمال و جنوب كشور به لحاظ دسترسي آسانتر به منابع - سوخت و سواحل دريا - ايجاد سد بر روي رودخانه هاي بزرگ - تامين برق مناطق دور افتاده كشور با استفاده از نيروگاههاي ديزلي درسالهاي برنامه پنجم، معادل 1332 مگاوات برظرفيت نيروگا ههاي گازي كشورافزوده شد كه علت اصلي آن تاخير دربهره برداري از نيروگاههاي آبي در دست احداث بود دراين برنامه، تاسيس نيروگاههاي هسته اي نيز در دستور كار قرارداشت كه علي رغم هزينه ها و تبليغات فراوان ، نتيجه مشخصي عايد نساخت به هر صورت قدرت نصب شده در پايان برنامه به 7105 مگا وات ( با 16.2 درصد رشد متوسط سالانه )،انرژي سالانه توليد شده به 18984 ميليون كيلووات ساعت ( با 14.7 درصد رشد سالانه ) رسيد و تعدادمشتركان به 3105 هزار بالغ گرديد . تا پايان اين برنامه تعدادي از روستاهاي كشور نيز از برق بهره مند شدند. در 1353 باتوجه به اينكه نهادهاو سازمانهاي مختلفي دست اندركار مقوله انرژي دركشور بودند و هماهنگي بين آنها ضروري مي نمود ، به موجب لايحه قانوني مصوب 28 / 11 / 1353 با محول شدن برنامه ريزي جامع فعاليتهاي مربوط به انرژي كشور، نام وزارت آب و برق به وزارت نيرو تغييركرد. در 1357 با پيروزي انقلاب اسلا مي ، بازنگري اساسي در خط مشيهاي صنعت برق و هماهنگ ساختن آنها با هدفهاي عالي انقلاب ضرورت يافت. عنايت به مفهوم خودكفايي، سرمايه گذاري دركارخانه هاي توليد كننده تجهيزات مورد نياز صنعت برق ، كوتاه كردن دست مشاوران و پيمانكاران خارجي و توجه به بهره گيري بهينه ازتواناييهاي داخلي ، صنعت برق را در راستاي تازه اي قرارداد ، فراهم كردن امكان استفاده گسترده از انرژي برق براي توسعه اقتصادي ، اجتماعي و رفع محروميتها،افقهاي جديدي را فرا روي مسئولان صنعت قرار داد. از 1358 تا 1367 -------------------- در اين سالها كه هشت سال آن مقارن با جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران بود . صنعت برق ايران خود را موظف مي ديد كه علاوه بر نگهداري و بهره برداري از تاسيسات موجود خود براي حمايت ازمردم و دفاع از پشت جبهه ، توسعه هاي لازم را نيز چه در امر توليدوانتقا ل وچه در جهت توزيع و خدمت رساني به مشتركان انجام دهد .

برق رساني به روستاها كه تا پايان سال 1357در4237روستاهاي نزديك شهرها تحقق يافته بود به صورت يكي ازمحورهاي اساسي فعاليتهاي صنعتبرق درآمد به طوري كه درطي دوران جنگ تحميلي ، علي رغم همه دشواريها ، سالانه به طور متوسط بيش از 1800 روستا برقدار گرديد و بدين ترتيب در انتهاي سال 1367تعداد روستاهاي برقدار كشور از 4327 روستا به 22541 روستا رسيده بود با پايان گرفتن جنگ تحميلي ،ابتدا ترميم خسارتها وخرابيهاي دوران جنگ در كانون توجه مديران و مسئولان صنعت برق قرار گرفت . به عنوان مثال ، بررسيها نشان مي داد كه از قدرت نصب شده كشور ، معادل 2210 مگاوات در اثر آسيبهاي جنگ از مدار خارج است . بااحتساب تاسيسات انتقال نيروو ساير تجهيزات مي توان تصور كرد كه بازسازي ويرانه هاي بازمانده از جنگ چه كوشش و تلاش عظيمي راطلب مي كرده است . ترميم خسارتها كه از نيمه دوم سال 1367 آغاز شده بود با سه سال كار شبانه روزي به انجام رسيد و تا پايان سال 1370 واحد ها و تاسيسات آسيب ديده مجددا" در مدار قرارگرفتند پس از خاتمه جنگ ، فعاليتهاي صنعت برق كه تا آن زمان ازدشواريهاي روز به روز جنگ تاثير منفي مي گرفت،سامانمندي بيشتري يافت وهمگا م با دو برنامه اول ودوم توسعه اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به پيشرفت مقايسه ارقام مهم عملكرد صنعت برق در پايان سال 1376 كه نه سال از طول برنامه هاي اول و دوم گذشته و دو سال به پايان برنامه دوم مانده بوده است با ارقام مربوط به ابتداي برنامه ، جهش صنعت برق را آشكارمي سازد. واضح است كه ارقام بالاو مقا يسه آنها تنها گوشه هاي كوچكي از صحنه وسيع يك تلاش همه جانبه را نشان ميدهند و تحقق اين ارقام مستلزم به ثمر رسيدن كوششها و پشتيبانيهاي فراواني بوده است كه متاسفانه اين گاه شمار مختصر، حوصله پرداختن به همه آنها را ندارد ، در اينجاتنها به بيان اين نكته اكتفا مي كنيم كه توجه به نيروي انساني به عنوان سرمايه اصلي صنعت برق ، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بويژه در دوران بازسازي بعد از جنگ تحميلي از راه كارهاي اصلي صنعت بوده است. آموزش اين نيروها براي ارتقاء كيفيت وشكوفا ساختن استعداد هاي خدادادي آنها ، همچنين سازماندهي نيروها در جهتي كه هدفهاي كمي و كيفي برنامه ها رابرآورده سازد و هيچ يك از هدفهاي صنعت برق،از تامين برق براي مصرف كنندگان گرفته تا بهبود بخشيدن به كيفيت خدمات و جلب رضايت مشتركان ،كوشش در راه رسيدن به خود كفايي و ورود در بازارهاي بين المللي و رقابت جهاني تحت الشعاع ديگري قرار نگيرد ، همواره مورد توجه برنامه ريزان و مديران صنعت بوده است

نگاهی به تاریخچه صنعت برق ایران
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

تاریخ ورود برق به ایران


تاریخچه ورود برق به ایران

قبل از آمدن برق به ایران، روشنایی خیابان‌ها و کوچه‌ها، یکی از مشکلات دولت وقت بود. بنابراین برای اولین بار در ایران کارخانه‌ای دایر شد که روشنایی خیابان ناصریه و خیابان دراندرون (باب همایون فعلی) را با استفاده از گاز کاربیت تامین می‌کرد.

البته این روشنایی، مختص خیابان‌هایی بود که به دربار منتهی می‌شد و با اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، روشنایی به ایران آمد و خیابان‌های شهر را برای مدت کوتاهی روشن کرد اما پس از چند روز توسط اهالی قطع و خراب و روشنایی آن منحصر به اندرون دربار شد. در زمان مظفرالدین‌شاه، محمدحسین امین‌الضرب، اولین دستگاه تولید برق را از روسیه خریداری کرد و به این ترتیب برق به طور رسمی وارد ایران شد و جای گاز را گرفت. محمدحسین امین‌الضرب، فرزند محمدحسن اصفهانی و ماه بیگم‌خانم (دختر محمدحسین صراف اصفهانی) در سال 1289 قمری در تهران متولد شد. زبان فارسی، عربی و فرانسوی را نزد معلمان خصوصی فرا گرفت. او در تهران، برای مدتی نزد سیدجمال‌الدین اسدآبادی زندگی می‌کرد و زبان عربی را به طور کامل از وی آموخت.

پدرش از آنجایی که تاجر چیره‌دستی بود و فنون ضرب سکه را نیز در فرنگ آموخته بود، به عنوان مسئول ضرابخانه شاهنشاهی در زمان ناصرالدین شاه منصوب شد اما مرگ ناصرالدین شاه برای او، بسیار ناگوار بود. چون در این زمان به خاطر تقلبی که در ضرب سکه کرده بود، به دستور مظفرالدین شاه دستگیر شد و به زندان افتاد. در این زمان محمدحسین امین‌الضرب در راه بازگشت از سفر فرنگ در سبزوار بود که خبر به زندان افتادن پدرش را به او رساندند.

او بلافاصله به راه افتاد و خود را به تهران رساند و فعالیت‌های زیادی برای آزادی پدرش انجام داد. او به (صنیع‌الدوله) داماد مظفرالدین شاه مراجعه کرد و با پرداخت جریمه و مبلغ چهل هزار تومان در آن زمان! به خود صنیع‌الدوله، موجبات آزادی پدر را فراهم کرد. پدرش پس از آزادی، از سمت سرپرستی ضرابخانه شاهنشاهی عزل و خود صنیع‌الدوله عهده‌دار این مسئولیت شد. تجارت از 16 سالگی محمدحسین امین‌الضرب، 16 سال بیشتر نداشت که در حیات منزل پدرش دست به فعالیت‌های تجاری و اقتصادی زد. او به ادامه راه پدرش در تولید و ضرب سکه پرداخت و تا 19 سالگی کل این کار را در دست گرفت. محمدحسین امین‌الضرب مانند پدر یکی از تجار معروف زمان خود بود و علاقه زیادی به سفر، به خصوص برای تجارت داشت و به هر جا که سفر می‌کرد، توشه‌ای از تجارت اقتصادی را از آن کشور با خود به ارمغان می‌آورد. به همین خاطر، از جانب دربار و مظفرالدین شاه، بسیار مورد عنایت قرار گرفت همچنین مقارن با انقلاب مشروطه نیز تجار تهران او را به عنوان نماینده مجلس برگزیدند و پس از تشکیل مجلس نیز، نمایندگان او را به عنوان نایب رییس مجلس انتخاب کردند. او در معاملات تجاری به سرعت پیشرفت می‌کرد تا جایی که حتی پیشنهاد تاسیس بانک ملی را به مظفرالدین شاه داد. رقابت صنعتی او همچنین با وارد کردن ماشین‌های ابریشم‌کشی از فرانسه به ایران برای کارخانه ابریشم، پا به رقابت صنعتی گذاشت اما در صنعت ابریشم، زیاد موفق نبود، چون در همان آغاز کار، نوعی انگل به مزارع شمال حمله کرد و محصولات آنجا را از بین برد و این امر، خسارات زیادی به صنعت ابریشم ایران وارد کرد. همچنین در صنعت ریلی و تاسیس راه‌آهن ایران نیز، فعالیت‌های زیادی از او به چشم می‌خورد. اما یکی از مهم‌ترین و زیباترین فعالیت‌های اقتصادی - صنعتی محمدحسین امین‌الضرب، آوردن کارخانه برق از روسیه به ایران بود. خرید کارخانه برق توسط امین‌الضرب به این صورت اتفاق افتاد که در سال 1284 خورشیدی، او با مظفرالدین شاه که برای سفر سوم، عازم روسیه شده بود، همراه بود، روزی که در خیابان قدم می‌زد، چشمش به کارخانه برق می‌افتد که در حال کار کردن بود و متوجه می‌شود که روشنایی شب توسط این کارخانه تامین می‌شود. او که تا آن زمان، چنین چیزی را ندیده بود شروع به تماشای آن می‌کند. چون مدت طولانی جلوی کارخانه ایستاده بود، نگهبان در ورودی کارخانه برای جویا شدن از موضوع، بیرون آمده و به او می‌گوید: مگر خیال خریدش را داری؟ امین‌الضرب پاسخ می‌دهد: اگر ارزان بدهند، می‌خرم. در همین میان صاحب کارخانه رسیده و از جریان باخبر می‌شود و چون امین‌الضرب را با وضع لباسی نامناسب می‌بیند، برای تمسخر به او می‌گوید: قیمتش پانصدهزار تومان است. امین‌الضرب نیز از او می‌خواهد تا قولنامه‌اش را بنویسد و پولش را هم حواله یکی از تجار معتبر آنجا می‌کند و به این صورت کارخانه را تصاحب می‌کند و با این احوال برای اولین بار برق توسط حاج‌حسین آقا امین‌الضرب اصفهانی، وارد ایران می‌شود. هنوز مدت زیادی از بازگشت امین‌الضرب و مظفرالدین شاه از روسیه به ایران نگذشته بود که کارخانه برق حاج امین‌الضرب در ایران ساخته شد و به راه افتاد و خیابان‌های لاله‌زار، سعدی، شاه‌آباد و چراغ برق را روشن کرد. مردم زیادی برای تماشای روشنایی به این خیابان‌ها آمده بودند اما در بین آنها عده‌ای معتقد بودند که این روشنایی قسمتی از (قدرت شیطان) است. بنابراین شروع به قطع سیم‌ها و شکستن لامپ‌ها کردند و اندک رغبتی برای استفاده از آن نشان نمی‌دادند. همچنین اکثر رجال و وزرا به برق حاج امین‌الضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمی‌توان اعتماد کرد و احتمال این را می‌دادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدت‌ها نیز از چراغ‌های زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده می‌کردند. پس از چندی، امین‌الضرب با شیوه‌ای زیبا، شروع به مبارزه این عقاید کرد. او به مناسبت جشن میلاد امام زمان(عج) تمام خیابان‌های امیریه را مزین به لامپ‌های رنگارنگ کرد و با این کار، مردم را بار دیگر شگفت‌زده کرد و این آغاز تغییر عقیده مردم و رجال و وزرا بود. از این پس آنها این ابتکار امین‌الضرب را به خانه‌های خود بردند و به تدریج برق، جای چراغ‌های زنبوری و وسایل روشنایی اولیه را گرفت. این متن برگرفته از سایت مهندسی برق قدرت و شبکه های انتقال و توزیع مهندس هادی حداد خوزانی می باشد.کارخانه برق از عصر، شروع به کار می‌کرد تا آخر شب. البته این صنعت نیز مانند سایر صنایع وارداتی به ایران، ابتدا مختص دربار، رجال و سرمایه‌داران بود ولی کم‌کم به صورت عمومی درآمد و خانه‌ها و خیابان‌ها را روشن کرد. این کارخانه در زمان خود، تبدیل به کارخانه‌ای معتبر شد. موتور این کارخانه، به وسیله نفت کار می‌کرد و برق 110 ولت، تولید می‌کرد. موتور تک سیلندری داشت که برای خنک کردن آن، آب در اطرافش گردش داشت. این کارخانه، فاقد دستگاه تقویتی بود که برق را به طور یکنواخت و یکسان توزیع و تنظیم کند، بنابراین برق اطراف کارخانه، تا حدی قوی بود که با چشم نمی‌شد به آن خیره شد ولی هرچه به فاصله آن از کارخانه اضافه می‌شد، نور آن نیز ضعیف‌تر می‌شد. رقابت بر سر تصاحب برق در آن زمان رقابت شدیدی بین مردم، برای استفاده از برق شکل گرفت. تا جایی که مردم بیماری سل و ارتباط آن با دود چراغ‌های نفتی و روغن‌سوز را بهانه‌ای برای بردن برق به خانه‌های خود قرار می‌دادند. مصارف اولیه برق تنها به چند ساعت از شب محدود می‌شد. مولدهای اولیه نیز با هیزم، زغال‌سنگ و چوب کار می‌کردند ولی بعدها جای خود را به مولدهای دیزلی دادند. به دنبال وارد شدن برق به ایران و جا افتادن این صنعت بین مردم، در سال 1284، اداره‌ای در شهرداری تهران به نام (اداره روشنایی معابر) تاسیس شد. این اداره بعدها به (بنگاه برق) تغییرنام داد ولی همچنان زیرنظر شهرداری بود. پس از این‌که برق به طور کامل در میان مردم جا افتاد و عقیده‌های کهنه، جای خود را به رضایت از نور داد، بنگاه برق، فردی را به عنوان مامور دریافت پول مصرف برق براساس تعداد لامپ‌ها قرار داد که به او (تحصیلدار) می‌گفتند. تحصیلدار، بدون آن که کنتور و یا چیزی شبیه آن در کار باشد، هر شب آمده و براساس تعداد لامپ‌ها از صاحبان آنها پول می‌گرفت. در آن زمان لامپ‌هایی که معمول بود، لامپ‌های چهل واتی، لامپ‌های 75 واتی و لامپ‌های صدواتی بود. البته در آن زمان به واحد (وات)، (شمع) می‌گفتند. قیمت مصرف لامپ‌های چهل شمعی چهار شاهی و مصرف لامپ‌های 75 شمعی و صد شمعی به ترتیب هفت شاهی و ده شاهی بود. بعضی کسبه، برای پرداختن نکردن این مبلغ، ترفندهایی به کار می‌بردند. اول شب لامپ کم‌وات زده و پس از رفتن تحصیلدار، لامپ پروات می‌بستند، یا این‌که ابتدا یکی، دو لامپ وصل می‌کردند و پس از رفتن تحصیلدار، سه، چهار لامپ دیگر اضافه می‌کردند. عده‌ای نیز دکان و مغازه خود را هنگام آمدن تحصیلدار می‌بستند و پس از رفتن او، دوباره آن را باز می‌کردند و به این طریق از پرداخت مبلغ مصرف لامپ، شانه خالی می‌کردند. محمدحسین امین‌الضرب در 25 آذرماه 1311 شمسی در سن 62 سالگی در اثر بیماری آسم درگذشت. پس از فوت امین‌الضرب بنا به وصیتش، او را در شهر مقدس نجف به خاک سپردند.

لامپ

تاریخ ورود برق به ایران
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

موزه ملی صنعت برق


موزه ملی صنعت برق

موزه ملی صنعت برق در تهران از جمله این موزه هاست که نقشی آموزشی، پژوهشی، تاریخی و صنعتی دارد.

نخستین مولد برق در سال ۱۲۶۴ ه.ش(۱۳۰۲ه.ق) یعنی ۶ سال پس از اینکه توماس الوا ادیسون نخستین لامپ برق را اختراع نمود؛ وارد ایران شد، که کاخ گلستان را روشن کرد و دو سال بعد در سال ۱۲۶۶ ه.ش (۱۳۰۴ه.ق) در تکیه دولت مراسم عزاداری و تعزیه گردانی سیدالشهداء را نیز با نور خود رونق داد. این مولد به دستور ناصرالدین شاه قاجار توسط محمد حسن امین الضرب به ایران وارد شده بود.

اما در سال ۱۲۸۴ ه.ش نخستین نیروگاه خصوصی برق شهری توسط مرحوم حاج حسین مهدوی (امین الضرب) بقدرت ۴۰۰ کیلووات از نوع بخار پیستونی در شهر تهران راه اندازی گردید . او نخستین کسی بود که با دریافت یک امتیاز نامه معتبر اقدام به تأسیس کارخانه برق شهری در ایران کرد. این نیروگاه در ۲۴ ساعت فقط ۶ ساعت برق ۲۲۰ ولت تکفاز، و ۳۸۰ ولت سه فاز متناوب مشترکین آن زمان را تاًمین می‌کرد. چنانچه از امتیاز نامه حاج امین الضرب بر می‌آید در این امتیازنامه برپایی کارخانه‌های برق، آجرسازی و نجاری یک جا به وی واگذار شده بود.

همچنین از حدود سال ۱۳۰۳ ه.ش بخشهای خصوصی دیگری از جمله کارخانه‌های آرد، ریسندگی، نساجی و برخی شهرداریها، در شهرهای مختلف ایران نسبت به راه اندازی مولدهای کوچکی از نوع دیزل و توربین بخار برای تاًمین بخشی از برق روشنایی مناطق شهری اقدام نمودند .

در سال ۱۳۱۶ ه.ش نخستین نیروگاه برق دولتی بقدرت ۶۴۰۰ کیلووات از نوع بخار، توسط بلدیه تهران (شهرداری) در شمال شرقی بیرون دروازه دوشان تپه (میدان شهدا) راه اندازی گردید و بعدها مولدهای دیزلی و نیز توربین بخار بقدرت تولید برق نیروگاه مذکور اضافه گردید.

بعضی از این نیروگاهها تا سال ۱۳۴۷ ه.ش جهت تولید و عرضه نیروی برق مورد بهره برداری قرار می‌گرفت . با راه اندازی نیروگاههای سد امیرکبیر، آلستوم ( نیروگاه طرشت ) و فرح آباد (بعثت) تا سال ۱۳۴۸ ه.ش و تولید نیروی برق کافی در آن زمان، نیروگاههای برق منصوبه در میدان شهدا خاموش و برای همیشه از مدار خارج گردید

موزه ملی صنعت برق
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

تاريخچه برق تهران


تاريخچه برق تهران

شهر بزرگ تهران از حدود دو قرن پيش پايتخت ايران بوده است و به سبب نقش و موقعيت اداري و جغرافياي برجسته اش اولين مولد برق در تهران به قدرت تقريبي ٣ كيلو وات حدود ١٥ سال پيش در سال ١٢٦٤ هجري شمسي درست ٣ سال بعد از مؤسسه برق تجاري توماس اديسون كه براي تأمين روشنايي بخشي يكي از خيابانهاي شهر نيويورك ايجاد شده بود، به منظور تأمين روشنايي بخشي از كاخ سلطنتي ناصيرالدين شاه قاجار، براي نخستين بار در اين شهر مورد بهره برداري قرار گرفت. ١٩سال بعد در سال ١٢٨٣ هجر شمسي امتياز تأسيس كارخانه برق در تهران به يكي از تجار خوش نام آن زمان مرحوم حاج حسين امين الضرب واگذار گرديد. اين كارخانه در سال ١٢٨٥ درست ٦ ماه بعد از صدور فرمان مشروطيت با يك ماشين بخار پيستوني با ٣ ديگ بخار كه سوخت آن زغال سنگ بود با مولدي به قدرت ٤٠٠ كيلو وات ساخت كارخانه آ.ا.گ. از كشور آلمان با ولتاژ٣٨٠/٢٢٠ ولت آماده بهره برداري و پذيرش مشتركان شد. محل اين كارخانه در خيابان چراغ برق تهران (امير كبير كنوني) قرار داشت كه فقط براي تأمين روشنائي شبها بين ٥ تا ٧ ساعت كار ميكرد. ماشين بخار ديگري با مولدي به قدرت ١٠٠ كيلو وات بعدها به آن اضافه شد. از اوايل سالهاي ١٣٠٠ به بعد دو دستگاه نيم ديزل به قدرت ٥٠ اسب بخار ساخت كارخانه (انگو بلژيك كمپاني) در همان محل نصب گرديده و به ظرفيت كارخانه امين الضرب افزوده شد. در اين سالها به تدريج با آگاهي و علاقمند شدن بخش خصوصي به مزاياي برق، رفته رفته شركتهاي خصوصي براي توليد، توزيع و فروش برق ايحاد شد.

باتوجه به اینکه تاریخ صنعت برق در ایران با نصب و بهره برداری از مولدهای کارخانه مرحوم حاج امین الضرب و سپس با بهره برداری از مولدهای بنگاه برق تهران در شهر تهران آغاز گردید. بمنظور ارائه قدمت آن به مردم و همچنین سیر تحولی که در طول بیش از یک قرن در این صنعت بوجود آمده مقام عالی وزارت نیروی وقت مقرر فرمودند که شرکت برق منطقه‌ای تهران با استفاده از تمامی امکانات موجود و با همکاری کلیه صاحب نظران نسبت به ایجاد موزه دائمی برق در محل اصلی یکی از قدیمی‌ترین نیروگاه‌های کشور احداث شد. در گذشته و محل فعلی موزه، ۴ کارخانه قرار داشت که عبارت بودند از کارخانه اشکودا، کارخانه دیزل، کارخانه وستینگهاوس هشت هزار کیلوواتی و کارخانه وستینگهاوس ده هزار کیلوواتی.

ژنراتور قدیمی
موزه صنعت برق همان نیروگاه ده هزار کیلوواتی است. (در اداره مرکزی برق تهران میدان شهدا)

این نیروگاه شامل دو دستگاه توربین بخاری هر یک به قدرت ۵ مگاوات بود و قرارداد خرید آن در بهمن ماه سال ۱۳۳۴ با شرکت وستینگهاوس به امضاء رسید. کلنگ ساختمان آن در روز یکشنبه ۱۹/۰۱/۱۳۳۵ به زمین زده شد و یک سال بعد نیروگاه به بهره برداری رسید. نصب و راه اندازی این دو توربین در مجموع نزدیک به ۱۴۰ میلیون ریال هزینه داشت و ۱۲ سال پس از شروع به کار، بعد از راه اندازی نیروگاه بعثت به علت پایین بودن راندمان و همچنین سر و صدا و آلودگی‌های زیادی که در ناحیه مسکونی ایجاد می‌کرد این نیروگاه به حال تعطیل درآمد.

شرکت برق منطقه‌ای تهران پس از بررسی‌های مقدماتی در تاریخ ۰۸/۱۲/۱۳۶۹ ضمن تشکیل کمیته کار با هماهنگی سایر شرکتهای تابعه وزارت نیرو اقدامات اجرائی را انجام داده‌اند.

در خلال سالهای ۷۳-۱۳۶۹ یکی از دو واحد توربینهای بخاری پیاده و به جای آن بنائی مناسب جهت نگهداری، نمایش و عرضه تجهیزات، ادوات، اسناد و یادگارهای تاریخ صنعت برق ایجاد شد و نهایتاً نیروگاه مذکور در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۷۳ به عنوان موزه دائمی صنعت برق ایران افتتاح گردید.

در واقع نیمی از مساحت کارخانه برای ساخت موزه خراب شد و نیمه باقی مانده در موزه به کار رفته‌است که شامل یک نیروگاه حرارتی(بخاری) با قدرت پنج هزار کیلو وات می‌باشد. ساختمان موزه به گونه‌ای طراحی شده که در تمام مراحل بازدید، کارخانه در معرض دید است. معماری موزه جالب و خاص است، به طوری که بازدیدکنندگان در حین دیدن اشیا و لوازم، متوجه نمی‌شوند که چند طبقه بالا آمده‌اند. سالن‌ها در کنار نیروگاه پنج هزار کیلوواتی بالا رفته و طوری ساخته شده‌است که هر بخش توسط چند پله از بخش دیگر جدا می‌شود.

علاوه بر ۴ طبقه موزه، در محوطه بیرون از آن نیز مولدهای بادی، بخاری و دیزلی، ماشین بخار ابتدایی و انواع مختلف ترانسفورماتور استقرار یافته‌اند. در این گنجینه اشیا و اسناد قدیمی مربوط به صنعت برق از حدود ۱۲۰ سال پیش تاکنون به همراه پیشرفت‌های این صنعت در معرض دید قرار گرفته‌است. هم چنین، فیلمی از پیدایش صنعت برق در ایران در محل سالن آمفی تئاتر موزه برای بازدیدکنندگان پخش می‌شود.

ترتیب قرار گرفتن اجزا در موزه طوری است که روند تکامل صنعت برق را نشان می‌دهد. این تکامل از وسایلی همچون پیه سوز، فانوس شمعی و چراغ‌های نفتی آغاز شده، به معرفی اولین مولدها پرداخته و سپس دستگاه‌ها و ابزارهای گوناگون همچون انواع لامپ‌های قدیمی تا لامپ‌های امروزی و نیز وسایلی که در مسیر انتقال به کار برده می‌شود، در معرض نمایش قرار گرفته‌است. در این بین، روش تولید انرژی توسط مولدهای بادی ونوری توسط ماکت و به طور عملی نشان داده می‌شود، که بسیار مورد توجه علاقه مندان و دانش آموزان قرار می‌گیرد.

در همين دوران برخي از كارخانه هاي صنعتي جديدالتأسيس هم داراي مولد برق اختصاصي شدند. در سال ١٣١٠ براي نخستين بار، شبانه روزي كردن برق در تهران در ميان دولتمردان آن زمان مطرح گرديده و اقدامات اوليه براي تحقق آن صورت گرفت تا آنكه بعد از گذشت ٦ سال بلاخره در تاريخ ٢٥/٦/١٣١٦ يك نيروگاه بخاري ساخت كارخانه اشكودا از كشور چكسلواكي با ٤ واحد ١٦٠٠ مگاواتي جمعاً به قدرت ٦٤٠٠ كيلو وات در محل كنوني شركت برق منطقه اي تهران واقع در ميدان شهدا نصب گرديده و زير نظر شهرداري تهران بهره برداري از آن آغاز گريد. در فاصله سالهاي١٣٢٠-١٣١٨ به ويژه از ارديبهشت ماه سال ١٣١٩ كه راديو تهران شروع به كار كرد، استفاده از برق مخصوصاً براي شنيدن اخبار جنگ از راديو با استقبال مردم روبرو گشت و به ناچار براي جبران كمبود نيرو از برق اضافي كارخانه هاي سيلو، سيمان تهران و پادگان سلطنت آباد كمك گرفته شد. بر اساس آمارهاي موجود ميزان توليد برق زا ٥/١٠ ميليون كيلو وات ساعت در ساعت ١٣١٧ به٥/١٥ ميليون كيلو وات ساعت در سال ١٣١٨ رسيده بود كه با منظور كردن ٥/١ ميليون كيلو وات ساعت توليد برق كارخانه حاج امين الضرب جمع توليد برق در آن سال به ١٧ ميليون كيلو وات ساعت رسيد. جمعيت تهران در آن سال ٤٥٠٠٠ نفر بود كه بدين ترتيب ميزان توليد سرانه برق سالانه به حدود ٣٨ كيلو وات ساعت رسيده بود. در سالهاي قبل از سال ١٣١٥ مسئوليت تهبه، نصب، تعمير و نگهداري تأسيسات مربوط به روشنائي خيابانها به عهدده واحدي به نام (اداره روشنايي) كه در شهرداري تهران ايجاد شده بود قرار داشت. ولي واحد مستقلي كه عهده دار برنامه براي تأمين برق مورد نياز مردم و توسعه تأسيسات برق در آينده باشد وجود نداشت. با افزايش تقاضاي روزافزون برق و رشد تدريجي مصرف، ايجاد يك مؤسسه مستقل كه عهده دار اين وظيفه باشد احساس گرديد و به همين خاطر در ٢٥ مهرماه سال ١٣١٥ يك مؤسسه مستقل به نام (مؤسسه برق تهران) زير نظر شهرداري به وجود آمد. اين مؤسسه در واقع با اهداف و شرح وظايف گسترده جايگزين اداره روشنايي شهرداري شد. به علت افزايش تقاضا، كمبود برق در تهران روز به روز بيشتر احساس مي شد اما در طي سالهاي جنگ جهاني دوم به سبب اشغال ايران از سوي متفقين و آشفتگي اوضاع سياسي داخلي و عدم امكان ساخت تجهيزات نيروگاهي در داخل كشور مشكلات حمل قطعات نيروگاهها از خارج كشور، اميدي به نصب نيروگاههاي جديد وجود نداشت تا آنكه پس از پايان جنگ و پيش از خروج متفقين از ايران ٤ دستگاه مولد ٢٠٠٠ كيلو واتي جمعاً به ظرفيت ٨٠٠٠ كيلو وات ساخت كارخانه (وستينگهاوس) از ارتش آمريكا خريداري گرديده و در ضلع شمالي مولدهاي اشكودا نصب شد و بهره برداري از آنها در مهرماه سال ١٣٢٧ آغاز گرديد. احداث اين نيروگاهها و حتي استفاده از برق مازاد كارخانه هاي دولتي از جمله سيمان، سيلو، دخانيات، سلطنت آباد و راه آهن نيز تكافوي پاسخگويي به نيازهاي برق تهران را نمي كرد. چنان كه در زمستان سال ١٣٢٨ كمبود نيروي برق در تهران به طور كامل محسوس شد و به همين خاطر پس از مطالعات و بررسيهاي به عمل آمده مسؤولان ذيربط در طي سالهاي ١٣٣٢ و ١٣٣٣ اقدام به خريد ٣ دستگاه مولد ديزلي هر يك به قدرت ١٣٠٠ كيلو وات و در مجموع به قدرت ٣٩٠٠ كيلو وات، از كارخانه (نردبرگ) آمريكا نمودند. اين مولدها هم در ضلع شمال غربي مولدهاي اشكودا نصب شده و در طي سالهاي ١٣٣٤ و ١٣٣٥ مورد بهبره برداري قرار گرفتند.

تاريخچه برق تهران
انتشار : ۵ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

توماس ادیسون


توماس ادیسون

توماس ادیسون نامی که هر کسی در جهان شنیده و با وی آشناست اما....

توماس ادیسون مخترع با استعداد در سال 1847 در شهر میلان ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. او فقط حدود سه ماه آموزش و تحصیل رسمی آن زمان را داشت چون مدیر مدرسه اش دریافته بود که وی عقب افتاده است او را از مدرسه

ادیسون هنگامیکه فقط 21 سال داشت اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آرا بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و ادیسون از آن پس تلاش خود را روی اختراع ابزار وسایلی متمرکز کرد که بتواند بازار خوبی داشته باشند. مدتی پس از اختراع دستگاه شمارش آرا، ادیسون سیستم پیشرفته نمایشگر اطلاعات بورس را اختراع کرد و توانست آن را به مبلغ چهل هزار دلار، که در آن روزگار پول هنگفتی بود، بفروشد. با عرضه اختراعات متعدد دیگری ادیسون مشهور و ثروتمند شد. اختراع گرامافون که در سال 1877 به ثبت رسید احتمالاً یکی از ابتکاری ترین اختراعات او به شمار می رفت. ولی آنچه که بیشتر برای دنیا اهمیت داشت کاری بود که او در سال 1879 در جهت تکمیل و توسعه لامپ روشنایی حرارتی انجام داد. ادیسون اولین فردی نبود که سیستم روشنایی الکتریکی را اختراع کرد. چند سال قبل از آن از نوعی لامپ الکتریکی قوسی شکل برای تأمین روشنایی خیابان های پاریس استفاده شده بود. اما لامپ الکتریکی ادیسون همراه با سیستمی که او برای توزیع نیروی الکتریکی ابداع کرد، بهره گیری از نیروی الکتریسیته را برای تأمین روشنایی منازل عملی ساخت. در سال 1882 کمپانی او در نیویورک تولید لامپ برق را آغاز کرد و از آن پس استفاده از برق در منازل سریعاً در سراسر جهان گسترش یافت. ادیسون با ایجاد اولین کارخانه و شبکه توزیع برق برای منازل و اماکن خصوصی شالوده توسعه بزرگ صنعت را بنا نهاد. امروز استفاده از این زندگینامه دانشمندان - انرژی تنها محدود به تأمین روشنایی نیست بلکه گستره بزرگی از لوازم خانگی، از تلویزیون تا ماشین لباسشویی، با نیروی الکتریسیته کار می کند. علاوه بر این امکان دریافت نیروی الکتریسیته از شبکه تولید و توزیع که ادیسون ایجاد کرد، استفاده از نیروی برق را در صنایع امکان پذیر کرده است. ادیسون همچنین سهم بزرگی در توسعه و تکمیل دوربین های فیلمبرداری و پروژکتور نمایش فیلم دارد. او در اصلاح سیستم تلفن کار بزرگی انجام داد، دهنی ذغالی ابداعی او بر قدرت شنوایی طرف مقابل در تلفن افزود. همچنین در تلگراف و دستگاه های ماشین تحریر اصلاحاتی به وجود آورد. از میان سایر اختراعات او می توان از دستگاه «دیکتافون» و دستگاه ذخیره باطری نام برد. گفته می شود ادیسون بیش از یک هزار مورد مختلف اختراع را به ثبت رسانده است که از نظر تعداد واقعاً عجیب و غیرقابل تصور است.

یکی از دلایل این توانایی فوق العاده در اختراع و ابداع، آن است که او در آغاز کار یک آزمایشگاه تحقیقاتی در «منلوپارک» ( این آزمایشگاه، بزرگ ترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و درحقیقت کاری از دست کسی برنمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به دیگر ساختمان هاست.

آنها تقاضا کردند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خود را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟ حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است!

وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟ پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگی ات در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟ پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. ماموران هم که تمام تلاششان را می کنند.

در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره هایی است که دیگر تکرار نخواهد شد! در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!

فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: «ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم از اول شروع کنیم.» توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگ ترین اختراعات بشریت یعنی «ضبط صدا» را تقدیم جهانیان کرد. آری او «گرامافون» را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.

ارزش زیادی در بلاها وجود دارد، چون تمام اشتباهات در آن از بین می رود. ) نیوجرسی تأسیس کرد و گروهی از افراد لایق و کارآزموده را به همکاری خود فراخواند. این در واقع نمونه اولیه آزمایشگاه های تحقیقاتی بزرگ بود که از آن پس اغلب صنایع مهم در کنار کارگاه های خود ایجاد کردند. ایجاد یک چنین آزمایشگاه تحقیقاتی مدرن و مجهزی را که در آن بسیاری از افراد به کار گروهی و دسته جمعی مشغول هستند باید یکی از مهمترین اختراعات ادیسون به حساب آورد که البته او نمی توانست آن را به نام خود به ثبت برساند. ادیسون تنها یک مخترع صرف نبود بلکه در زمینه تولید و سازماندهی چندین کمپانی صنعتی کارهای مهمی انجام داد. یکی از مهمترین تشکیلاتی که او به وجود آورد همان است که امروز به نام شرکت «جنرال الکتریک» در سراسر دنیا معروف و مشهور شده است. ادیسون گرچه اصولاً یک دانشمند به معنای اخص کلمه نبود ولی به یک کشف بسیار مهم نیز دست یافت. در سال 1882 کشف کرد که در فضای تقریباً خلأ، الکتریسیته جاری می تواند بین دو سیمی که با یکدیگر تماس ندارند، جریان یابد. این پدیده که از آن به عنوان «اثر ادیسون» یاد می شوند نه تنها از نظر تئوری قابل توجه است بلکه در عمل نیز موارد استفاده فراوانی دارد. با بهره گیری از این پدیده تکمیل و اصلاح لوله های الکترونی عملی شد و ایجاد صنعت الکترونیک ممکن گردید.

ادیسون در قسمت اعظم عمر خود از عدم شنوایی شدیدی رنج می برد ولی این معلولیت و ناراحتی با توان بالای او در انجام کارهای سخت و زیاد جبران می شد. ادیسون دوبار ازدواج کرد (همسر اول او در جوانی از دنیا رفت) و از هر ازدواج خود سه فرزند داشت. او در سال 1931 در «وست ارنج» نیوجرسی درگذشت. درباره استعداد و توان ادیسون هیچ بحث و جدلی وجود ندارد. همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که او بزرگ ترین نابغه اختراع در تمام دوران ها است. نگاهی به سلسه اختراعات مفید و سودمند او احترام و تحسین همه را برمی انگیزد. گرچه به احتمال زیاد اغلب این اختراعات سی سال بعد توسط دیگران انجام می شد. به هر حال اگر اختراعات ادیسون به صورت تک تک در نظر گرفته شود هیچ کدام آنها از اهمیت قطعی و تعیین کننده ای برخوردار نیست. به عنوان مثال لامپ روشنایی حرارتی ادیسون، با تمام استفاده وسیعی که دارد، چیزینیست که فرضاً در زندگی نوین جانشینی نداشته باشد. در واقع لامپ روشنایی فلورسنت که بر مبنای اصول علمی کاملاً متفاوتی کار می کند به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و اگر لامپ روشنایی حرارتی اصلاً وجود نداشت زندگی روزمره ما تغییر چندانی نمی کرد.

در واقع قبل از استفاده از روشنایی الکتریکی، شمع چراغ های روغنی و چراغ گاز به طور کلی منابع کافی و رضایت بخش تأمین روشنایی بودند. گرامافون بدون تردید یک اختراع استادانه است ولی هیچ کس نمی تواند ادعا کند که این وسیله به اندازه رادیو، تلویزیون و تلفن در تغییر شکل زندگی روزمره ما مؤثر بوده است. به علاوه در سال های اخیر روش های کاملاً متفاوتی مانند نوارهای ضبط مغناطیسی برای ضبط صدا ابداع شده است. امروز اگر گرامافون و ضبط صوت نبود شاید در زندگی فعلی تفاوت بسیار اندکی احساس می شد. بسیاری از اختراعاتی که ادیسون به نام خود ثبت کرده است در واقع تکمیل و اصلاح ابزارها و وسایلی بوده که دیگران قبلاً اختراع کرده و مورد استفاده نیز قرار داشت. چنین اصلاحاتی با وجود سودمندی فراوانیکه دارند نمی تواند در طول تاریخ از اهمیت ویژه ای برخوردار باشند. اما با وجود اینکه هیچ یک از اختراعات ادیسون به تنهایی اهمیت چندانی ندارد نباید این نکته را فراموش کرد که او فقط یک وسیله را اختراع نکرد، بلکه بیش از یک هزار اختراع مختلف دارد. به همین دلیل است که من ادیسون را بالاتر از مخترعان مشهوری مانند مارکونیو گراهام بل قرار داده ام.

توماس ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش هزینه می کرد که ساختمان بزرگی بود.

تقسیمات الکتریسته


تقسیمات الکتریسته

الکتریسته ساکن : (الکتریسته مالشی) اگر یک میله شیشه‌ای را به پارچه پشمی مالش دهیم، هردو جسم دارای بار می‌‌شوند. زیرا شیشه تعدادی الکترون از دست می‌‌دهد. و پارچه الکترون می‌‌ گیرد. پس شیشه دارای بار مثبت و پارچه به همان مقدار دارای بار منفی می‌‌گردد. بار ایجاد شده در شیشه و پارچه درمحل تماس باقی می‌‌ماند.

الکتریسته القایی : اگر میله با بار منفی را به دو کره فلزی بدون باری که باهم در تماس بوده و توسط پایه‌های عایقی از زمین جداشده باشند، نزدیک کنیم. قبل از دور کردن میله، بدون دست زدن به پوسته کرات آنها را از هم جدا کنیم. کره نزدیک به میله دارای بار مثبت و کره دور از آن دارای منفی خواهد بود که مقدار بار روی کرات برابرند. این نوع باردارشدن را باردار شدن به روش القا یا مجاورت می‌‌نامند.

الکتریسته جاری : عبور پیوسته الکترون از یک رسانا (هادی) را الکتریسته جاری گویند. خلاف جهت حرکت الکترون را جهت قراردادی جریان الکتریکی انتخاب می‌‌کنند. عامل برقراری جریان ثابت، اختلاف پتاسیل ثابتی می‌‌باشد، که در دو سر هادی برقرار است و وسایل تولید این اختلاف پتاسیل ثابت پیل‌های شیمیایی، ژنراتورها و دیناموها می‌‌باشند.

اجسام رسانا و نارسانا : بعضی از اجسام مانند فلزات که الکتریسته را به خوبی از خود عبور می‌‌دهند، رسانا نامیده می‌‌شوند. در این نوع اجسام الکترون آزاد اتم به راحتی در شبکه بلوری اجسام حرکت می‌‌کنند. و عمل رسانایی را انجام می‌‌دهند. اجسامی که الکترونهای آزاد (برای هدایت الکترون) ندارند، و نمی‌توانند الکتریسته را از خود عبور دهند، نارسانا یا عایق نامیده می‌‌شوند. باید توجه نمود که رسانایی یا نارسانایی یک کمیتِ نسبی است.

توزیع بار الکتریکی در اجسام رسانا : اگر جسم رسانایی بر روی پایه عایقی قرارگیرد و در اثر مالش باردار شود بار تولیدشده در آن در سطح خارجی‌اش پخش می‌‌شود، به طوری که در لبه‌ها و قسمت‌های نوک‌تیز چگالی سطحی بار بیشتر ازسایر قسمت‌ها می‌‌باشد.(چرا؟)

بار الکتریکی : میزان باری که ذره بنیادی الکترون دارد را مبنا قرارمی گیرد و چون مبادله بار از طریق الکترون صورت می‌‌گیرد شمارش تعداد الکترون‌های مبادله شده بار الکتریکی جسم را به ما می‌‌دهد. به عبارتی اگر جسمی n تا الکترون دریافت نماید، بار الکتریکی آن از نوع منفی بوده (چون الکترون گرفته) و مقدارش n برابر بار الکترون خواهد بود. اگر بار الکتریکی را با علامت q و بار الکترون را با e نمایش دهیم، مقدار بارالکتریکی هر جسم از رابطه q = ne تبعیت می‌‌نماید.

واحد بار الکتریکی به افتخار کولن (که نخستین بار رابطه‌ای برای نیروی بین بارهای الکتریکی کشف کرد) کولن نام دارد.

بار الکتریکی یک الکترون در دستگاه SI برحسب کولن برابر است با: e = − ۱.۶ * ۱۰ − ۱۹. در نظر داشته باشید که n یک عدد صحیح بزرگ‌تر از یا برابر با صفر است. ==اثر بارهای الکتریکی بر همدیگر==vvccvv بر طبق قانون کولن دو بار الکتریکی همنام همدیگر را دفع و دو بار الکتریکی غیر همنام همدیگر را جذب می‌‌کنند. مقدار نیروی کشش یا رانش بین بارها بر طبق قانون کولن با حاصلضرب اندازهٔ بارها نسبت مستقیم و با مجذور فاصلهٔ بین بارها نسبت عکس دارد. اگر بارها در یک محیط مادی (محیط دی الکتریک) قرار داشته باشند (و نه در خلاء) اجزای محیط نیز قطبیده می‌شوند و روی مقدار نیروی بین دو بار تأثیر می‌گذارند، و باید اثر این نیروها را نیز بر نیروی حاصل در نظر گرفت. در محیط‌های دی الکتریک خطی، اثر محیط به شکل یک ضریب ثابت روی نیروی بین دو بار تأثیر می‌گذارد (یعنی در محیط‌های خطی، نیروی بین دو بار در محیط دی الکتریک، ضریبی از نیروی بین آن دو بار در خلاء است). در این صورت می‌گویند که یک محیط خطی گذردهی الکتریکی متفاوتی از خلاء دارد، و این گذردهی به شکل یک ضریب در قانون کولن ظاهر می‌شود. میدان الکتریکی میدان الکتریکی در هر نقطه، نیروی الکتریکی وارد بر یک بار آزمون در واحد بار است (البته به این شرط که آن بار به حد کافی کوچک باشد تا آرایش بار محیط را تغییر ندهد).

میدان الکتریکی : یک کمیت برداری است و در معادلات الکترومغناطیس (معادلات ماکسول) ظاهر می‌شود. E = kq / r۲ اختلاف پتانسیل الکتریکی اختلاف پتانسیل الکتریکی برابر است با منفی کاری که میدان الکتریکی روی واحد بار بین دو نقطه انجام می‌دهد. (اگر در رفتن از نقطهٔ ۱ به نقطهٔ ۲ کار انجام‌شده مثبت باشد، مقدار پتانسیل الکتریکیِ نقطهٔ ۱ بیشتر از ۲ است.)

اختلاف پتانسیل الکتریکی : به مسیری که برای رفتن از نقطهٔ اول به نقطهٔ دوم طی شده، بستگی ندارد (زیرا میدان الکتریکی یک میدان پایستار است). می‌توان یک نقطه را در فضا به عنوان مبداء پتانسیل انتخاب کرد (یعنی به آن پتانسیل صفر را نسبت داد) و پتانسیل نقطه‌های دیگر را نسبت به آن اندازه گرفت. کار در الکتریسیته میزان انرژی مصرف شده برای جابجا کرد یک بار در یک میدان از یک مکان به مکان دیگر.

توان الکتریکی : در الکتریسیته کار انجام شده در واحد زمان.

تقسیمات الکتریسته
انتشار : ۴ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم

الکتریسته و تاریخچه آن


الکتریسته و تاریخچه آن

علم الکتریسته به دوران باستان بر می‌‌گردد و تاریخ دقیق آن مشخص نیست. اما برخی تولد آن را به مشاهده معروف تالس ملطی (Thales of Miletus) در ۶۰۰ سال قبل از میلاد ارجاع می‌‌دهند. که در آن زمان تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده‌های کاه را می‌‌رباید، یا اینکه در یک تجربه عادی دیده ایم که وقتی یک شانه کائوچو سخت را با پارچه پشمی مالش دهیم شانه ریزه‌های کوچک کاغذ را جذب می‌‌کند.

 

در اثر مالش این دو جسم به یکدیگر هم کائوچو و هم پشم خاصیت جدیدی پیدا می‌‌کنند. یعنی باردار می‌‌شوند از این آزمایش برای معرفی مفهوم بار الکتریکی استفاده می‌‌شود. منشا الکتریسته طبق نظریه الکترونی اتم، یک اتم از ذرات کوچک‌تری به نام‌های الکترون، پروتون و نوترون تشکیل شده است. که الکترون‌ها دارای بار منفی و پروتون‌ها دارای بار مثبت و نوترون‌ها بدون بار هستند. تعداد الکترون‌ها و پروتون‌های یک اتم در حالت عادی برابر است. بنابراین، اتم در حالت عادی از نظر بار الکتریکی خنثی است. در اثر تماس، نزدیکی و یا برخورد اجسام بر همدیگر میان اجسام اندازه حرکت خطی مبادله می‌‌شود. در اثر تغییر اندازه حرکت نیروهایی ایجاد می‌‌شود. چگونگی شکل گیری این نیرو‌ها به ساختار اتمی تشکیل دهنده اجسام برمی گردد. به عبارتی این نیروها منشا الکتریکی و مغناطیسی دارند. در اثر مالش اجسام برهمدیگر، جسمی که در اتم‌های تشکیل دهنده خود اتمی از نوع دهنده الکترون داشته باشد، الکترون خود را به جسم دیگر که خاصیت الکترونگاتیوی کمتری دارد می‌‌دهد و مبادله الکترون بین اتم‌ها و در نهایت اجسام منجر به تولید الکتریسته می‌‌شود.

الکتریسته و تاریخچه آن
انتشار : ۴ آذر ۱۳۹۵

برچسب های مهم


فروش لامپ های فوق کم مصرف SMD پاک نور

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما